#روضه_حضرت_ام_البنین_س
#زمزمه_حضرت_ام_البنین_س
وِیلی،وِیلی،وِیلی
عباس عباس عباس
سوزِ ناله هاش ، غوغا می کنه
دائم با خودش نجوا می کنه
🔳وِیلی،وِیلی،وِیلی
عباس عباس عباس
آخ می خواد دوباره قیامت کنه
بشینه ذکر مصیبت کنه
از اون چهارتا پسرش خدا
حالا یکی ش نیست ، وصیت کنه
برای عباسِش تو مدینه
حلالیت می خواد ، از سکینه)
🔳وِیلی،وِیلی،وِیلی
عباس عباس عباس
کارِ ام البنین روضه خوانیِ
پایِ چارتا قبر ، زانو میزنه
تا عمه بیاد جارو میزنه
روضه خوون اومد
🔳وِیلی،وِیلی،وِیلی
زینب زینب زینب
شنیده خیلی ، جسارت شده
نصیب خانوم اسارت شد
شنیده اما ، ندیدِ دیگه
چه معجرایی که غارت شده
همه ابوالفضلُ قحطیِ آب
خجالتش دادن از روی رباب
حالا ام البنین دارِ گریه می کنه
نوبتِ روضه خواندن زینب شد
پرپر شد گُلاش ... تو باغِ حسین
میسوزه ولی ، از داغِ حسین ...
حالا زینب دارِ می گه
🔳وِیلی،وِیلی،وِیلی
حسین حسین حسین
گفت خانم
میپرسه رازِ ، پیرَنِش چیه ؟؟
حصیری که شد کفنِش چیه ؟؟ ...
بگید بدونم ، سُمِ مرکبا
گذَشتن از رو ، بدنِش
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
┗━━ °•🖌•°━━