آن گرفت امّا از آرنج ، قطع شد
فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ وحَمَلَت خَيلٌ لِأَهلِ الكوفَةِ لِيَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَينٍ عليه السلام، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّكَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَيلُ بِفُرسانِها عَلَيهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ.
(سعد ازدي )فريادى كشيد و از امام عليه السلام كناره گرفت. سواران كوفه يورش آوردند تا عمرو را از دست حسين عليه السلام بِرَهانند؛ امّا عمرو در جلوى سينه مَركب ها قرار گرفت و سواران با اسب بر روى او رفتند و وى را لگدمال كردند تا مُرد[6].
(لذا متاسفانه برخي ضمير در اين مقتل را اشتباه فرض كرده و گفته اند قاسم بن الحسن زير پاي اسبان لگد مال شده !! در حالي كه اين مطلب كاملا غلط است و مداحان بايد به اين موضوع توجه داشته باشند )
وَانجَلَتِ الغَبرَةُ،
فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ، وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ؛ وحُسَينٌ عليه السلام يَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ، ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ فيكَ جَدُّكَ
✔️در ارشاد شيخ مفيد ، از ابي مخنف از سليمان بن ابي راشد از حميد بن مسلم نقل ميکند
-گرد و خاك فرو نشست حسين (ع) را ديديم بر سر آن پسر ايستاده و او (قاسم) پاي بر زمين ميسايد و حسين (ع) ميگفت: دور باشند از رحمت اين قوم كه تو را كشتند و جد تو دشمن ايشان باد در روز قيامت .
ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ! صَوتٌ وَاللّه ِ كَثُرَ واتِرُهُ وقَلَّ ناصِرُهُ. ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَكَأَنّي أنظُرُ إلى رِجلَيِ الغُلامِ يَخُطّانِ فِي الأَرضِ، وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ في نَفسي: ما يَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَيتِهِ
آنگاه گفت: به خدا سوگند بر عم تو سخت گران آيد كه تو او را بخواني و اجابت تو نكند يا اجابت او تو را سودي ندهد. ( ملهوف) امروز كينه جوي بسيار است و ياور اندك، پس او را برداشت بر سينه خود و گوئي اكنون مينگرم دو پاي آن پسر بر زمين كشيده ميشد.
با خود گفتم : با او چه مى كند؟ او را آورد و كنار فرزند شهيدش على اكبر و كشتگان گِرد او ـ كه از خاندانش بودند ـ گذاشت
(نفس المهموم ص شيخ عباس قمي ص 282 و283)
*************
قاسـم اي هـم نفس اکبـر ليلا،گـــل من
اين چنين پاي مکش روي زمين، حاصل من
"زدي آتش به دلـم ، ز حسـن من خجلـــم"
سينـهات را به روي سينــه گـــذارم، ببــرم
تن صد پـــاره تـو اي گــل زيبا، به حــرم
"اي عزيز حسنم، مادرت را چه کنم "
عمهات سينه بشکسته تو، چون نگرد
درمدينه ز همان کوچــه غربت گذرد
بوي زهرا داري، با وفا دلداري، به خدا کراري
--------------
مثل حيدر کرار هستي تو
خيلي سخته جنازه قاسم را کشيدن، جنازه يتيم برادر ، قاسم ابن الحسن را به سينه چسبانده، زينب کمک کرد، خدايا مادر قاسم از بلنداي قتلگاه هم نظاره گر است [7]...
مظلوم حسين مظلوم حسين . . .
****
✔️من هواي جبهه دارم اي عمو
غصههاي خيمه دارم اي عمو
اين دلم احساس غمگيني کند
غربتت در سينه سنگيني کند
از زماني که مدينه بودهام
آشنا با بغض و کينه بودهام
از زماني که يتيمم کردهاند
در سراي غم مقيمم کردهاند
غصه هائي در دلم دارم هنوز
من ز اهل کينه بيزارم هنوز
من صغيرم ليك مانده در سرم
انتقام قتل زهرا مادرم
گر غم او را فقط بشنيدهام
تير باران پدر را ديده ام
هر که آن لحظه نشد تيري زند
آمده امروز شمشيري زند
کي گذارم بر تو آيد تيرها
دور سازم از تو اين شمشيرها
من ز رخسارت عمو شرمندهام
سيزده ساله ولي رزمندهام
گر کفن جاي زره پوشيدهام
جام احلي من عسل نوشيدهام
اي عمو جان قد و بالايم ببين
دست خط سرخ بابايم ببين
من سرافرازم اگر چه کوچکم
زائر عرشم که گفته کودکم
مرکبم کوچکتر از پاي من است
اي عمو دامان تو جاي من است
*
——————
✔️ای رخت وجه الله،سیدی ثارالله،
یا ابا عبدالله، یا ابا عبدالله
تیغ تو سیف الله،درگهت باب الله،
یا ابا عبدالله، یا ابا عبدالله
یار هر بی یاور، یوسف پیغمبر،
یا مُجیبَ المضطر،
یا ابا عبدالله
ای شفیع محشر، هم دل و هم دلبر،
نور و قدر و کوثر،
یا ابا عبدالله
لاله ی عاشورا ،یا عزیزَ الزّهرا،
ای غریب و تنها ،
یا ابا عبدالله
پیکرت در گودال، روز خاک صحرا،
ای غریب و تنها،
یا ابا عبدالله
———————-
✔️من کیم دلداده آل عبا
خاک پای قاسم بن المجتبی
آن بسیجی ، نوجوان راه عشق
چون ابوفاضل به سوز و آه عشق
روضه قاسم ، نوحه نجمه ، دم حسین
هم حسن گوئیم امشب هم حسین
بهر میدان رفتن از راهی شگفت
هر طریقی بود اِذنش را گرفت
بس حماسه آفرید آن نوجوان
که بُوَد قاصر زبان از این بیان
تیغ در کف ، بهر قرآن سینه چاک
ازرق شامی و ابنایش به خاک
ناگهان افتاد از پشت فرس