『سَـربـٰازانِ‌‌ دَهـہ‌هَشتـٰادیٖ‌』
#جلسه6⃣1⃣#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته نجوای حضرت علی علیه السلام این پای را بگو از ارتعاش بایستد... این دس
⃣1⃣ آنچه تو، همسر جوان مرا شکست، شکست نور بود پس از وفات پیامبر و آنچه تو، مادر مهربان کودکان مرا به بستر ارتحال کشانید خون دل بود. اهل زمین و آسمان گواهند که تو پس از پیامبر، هیچ نخوردی، جز خون دل. زهرای من! این تازه ابتدای مصیبت ماست. این من که سر تو را بر دامن گرفته‌ام، پس از تو جز بر بالش غم سر نخواهم گذاشت و جز نخل‌های کوفه همراز نخواهم یافت. این حسن که سر بر سینه‌ی تو نهاده است و گریه جگر سوزش امان مرا بریده است روزی خون دل عمر خویش را بواسطه‌ی زهر خیانت بر طشت غربت خواهد ریخت. این حسین که ضجه‌هایش دل ملائکة الله را می‌لرزاند و بعید نیست که هم الان قالب تهی کند و جان نازک خویش را به جان تو پیوند زند روزی بجای لبیک، چکاچک شمشیر خواهد شنید و بجای متابعت، خنجر و نیزه و تیر خواهد دید. این زینب که هم اکنون بر پای تو افتاده است و هر لحظه چون شمع، کوچک و کوچک‌تر می‌شود، مگر نمی‌داند که باید پروانه‌وش به پای چند شمع بسوزد و دم برنیاورد؟ تو را به خدای فاطمه سوگند که برخیز و به ام‌کلثوم بگو که اگر جان مرا می‌خواهد لحظه‌ای از گریستن دست بدارد که من نمی‌دانم غم تو جانسوزتر است یا گریه‌ی ام‌کلثوم؟ و نمی‌دانم دخترکی که در یک مصیبت فاطمی اینچنین بی تاب است با آن مصیبت‌های عاشورایی چه می‌کند؟! این نو گلان که اکنون اینچنین جامه می‌درند جز چند روز از فصل خزان عمر تو را درنیافته‌اند. عمری که تمامت آن جز یک فصل- فصل خزان- نبوده است. تو پیش از آنکه به خانه‌ی من درآیی مادر پدر بوده‌ای و از آن پس شریک همه دردهای من. و مادری در شرایطی که طفل اسلام، آماج تیرهای جهل و شرک و کفر می‌شود یعنی سپر شدن و دشنه‌های کینه و تیرهای جهل و شمشیرهای شرک را به جان خریدن. ان شاءالله ... اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ ✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی @shohaadaae_80