نمی نویسی؟ میل نوشتنم هست. ولی نمی‌دانم چی بنویسم. یااز کجا شروع کنم و به کجا ختم کنم. خسته‌ام؛ از بی‌نظمی حروف و کلمه که جمله نمی‌شوند و درفکرم بهم ریخته ماندند. کاش معلم پایه سوم بود. انقدر قشنگ حرف میزد. انقدر زیبا کلمه و حروف کنار هم میچید در دل ما می‌کاشت گل میداد. ادم فوق العاد خوب، فوق العاده احساساتی و ادم فوق العاده صبوری بود. پشت ان نگاه معصوم و مهربان غم بزرگی شاهد بودیم. عکس شهید زین‌الدین رو دفتر کلاس چسباند همین عکس به هر بهانه‌ای بود میرفتم نگاهش می‌کردم. نمیشه گفت: اولین چیز بود که من را با شهدا اشنا و وصل کرد. نه!! روایت فتح شهید اوینی با اینکه سنی نداشتم ولی عاشقش بودم کلن صدای شهید اوینی از همون اول روحم را به پرواز در می‌اورد. بازم میگم فقط و عکس نبود یکی از فیلم های که بی‌نهایت دوست دارم. خلاصه خواستم بگم هم معلم هم پدر مادر فضای خانواده هم فیلم بر من اثر گذاشت شدم مجنون شهدا(نمیخوام بگم ی پا شهیدم نه ولی هرجا جاده خاکی زدم شهدا دستم گرفتن برگرداندن) بیشتر مواظب بچه هایمان باشیم.🌸🌱 چی بنویسم موضوع نوشته رو بهتر بنویسم حرفهای از جنس دلتنگی 🖋موسوی