"یک سالگی خانواده مان" در این اولین سالگرد ازدواجم به این فکر می‌کنم که واقعاً اگر سال پیش مصرّ در خواستگاری و عقد و عروسی نمی‌بودم حالا شاید رفتنم به خانه بخت سخت‌تر و بلکه محال می‌شد. البته دختر ها به خانه بخت می‌روند و من پسرم! همان ها که دیروز سرزنش و شماتتم می‌کردند امروز تحسینم می‌کنند. ازدواج در زمانه ما این طور است که امروز می‌گویند: اگر ازدواج کنی احمقی. اما فردا در چشمت نگاه می‌کنند که: هرکه دیروز ازدواج نکرد احمق بود! و من خواستم که یک روز احمق باشم نه همیشه. این یکساله را حقیقتاً سخت تر از سال های مجردی ام نگذرانده ام اما با مغز استخوانم شیرین‌تر از تمام آن سال‌ها می‌دانم. و این تشویقیه به ازدواج را مزیّن به تبصره‌ای لازم البیان می‌کنم که آن ازدواج با هم کفو است که شیرین است و موجب رشد. و الّا هم من و هم شما حتی در فامیل خود، جدا شدگانی نالان از ازدواج را سراغ داریم. و بگذار این را هم بگویم که سختی نسبی ازدواج هم به خاطر سختی دنیا است و هم تر! ناشی از سخت گیری سبک زندگی تجملاتی ما. سبک زندگی‌ای حریصانه که بودن بعضی چیز ها از بدیهیات و ملزومات ضروری انگاشته می‌شود که به راستی اگر نباشند غالباً ضرری جدی و بعضی هیچ ضرری به ابعاد زندگی ما نمی‌زنند. در این اولین سالگرد ازدواجم، خوشحالم که باز عزب نیستم اما حسرت هم می‌خورم که ای کاش این «اولین» سالگرد نمی‌بود. و تازه، من در ٢٣ متأهل شده ام. @Siaahe