#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
••❀〇 ⃟🕊❀••
من و همسرم آقای نبیلو
#خادمحرم حضرتمعصومهسلاماللهعلیها بودیم.
دفعه آخر که برای خداحافظی رفتیم
#حرم، وقتی برمیگشتیم، گفت دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز!
گفتم: چطور؟
گفت: چون همیشه موقع خداحافظی میگفتم یا
#حضرت_معصومه سلاماللهعلیها من را دو ماهی قرض بده تا برای
#حضرت_زینب سلاماللهعلیها نوکری کنم.
ولی اینبار از
#حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب سلاماللهعلیها.
من هم خندیدم و گفتم: «خب چه فرقی کرد؟!»
گفت: «اینها دریای کرم هستند؛
چیزی را که ببخشند دیگر پس نمیگیرند.»
_اصلا مگر میشود از
#کریم چیزی بخواهی و دست خالی بازگردی؟!
راوی:
#همسر_شهید