💌اخلاق شهدایی همسر شهید حمیدرضا دایی تقی با بیان اینکه همسرش عاشق شهدا بود و برای شهدا کارهای زیادی انجام می‌داد، گفت: شهید حمیدرضا برای شهدا کارهای زیادی انجام می‌داد و برایش مهم نبود که نامی از او برده نشود، چون عاشق شهدا بود. زمانی مسجد المهدی (عج) در حال بازسازی بود، حمیدرضا پیشنهاد داد عکس شهدای محل جمع آوری و روی کاشی چاپ شود و سردر شبستان مسجد کار شود. خودش هم با همتی که داشت عکس‌ها را جمع کرد و الان هم در شبستان مسجد عکس‌های شهدا هست. وی افزود: حمیدرضا همیشه نگران این بود که به مرگ طبیعی بمیرد. آرزو و شوق شهادت را همیشه داشت؛ او سنش به شرکت در جنگ تحمیلی دفاع مقدس نمی‌خورد اما از همان کودکی با واژه‌های شهادت و جهاد و ایثار آشنا بود و اخت گرفته بود. وی ادامه داد: حمیدرضا خوب می‌دانست، شهادت در انتظارش است. حال و هوای عجیبی داشت. او از همه دلبستگی‌های دنیایی‌اش دل بریده بود. همسر شهید دایی تقی بیان کرد: حمیدرضا طوری می‌گفت کلنا عباسک یا زینب (س) که روز شهادتش با روز علمدار کربلا، عباس حضرت زینب (س) یکی شد. تمام حرف و کارهایش در سوریه اثبات این جمله بود. 🌹