🍀🌻🍀🌻🍀 ☀️حکایت و تمثیل☀️ ☀️روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از او خواست که به او درس زندگی بدهد. 🌞 راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. 🌞سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد. ☀️ شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی. استاد پرسید: «مزه اش چطور بود؟» ☀️شاگرد پاسخ داد: «خیلی شور و تند است، اصلاً نمی شود آن را خورد.» 🌞پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه. 🌞 استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. 🌞سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. ☀️شاگرد براحتی آب داخل لیوان رو مزه کرد. 🌞 استاد این بارهم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد: «کاملا معمولی بود.» 🌞پیر هندو گفت: رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو می شود همچون مشتی نمک است 🌎و اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگتر و وسیعتر می شود، می تواند بار آن همه رنج و اندوه را براحتی تحمل کند. 🌊 بنابراین سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب. 🍀ولایت، توتیای‌چشم👇 @TOOTIYAYCHASHM 🍀🌻🍀🌻🍀🌻