(قسمت چهارم)
🔎
افشای راز پشت پرده ماجرا
🔻
داستان از این قرار بود که:افشین وقتی به خانه مادرش میرسد مشغول صحبت با او میشد ولی چندی بعد بینشان بحثی بالا میگیرد،افشین با تبرزین به سمت مادرش حمله ور میشود و او را به قتل میرساند.
در همین حین حمزه و سهراب دخترها را گرفته بودند تا جیغ نکشند.
کودکان شاهد مرگ مادر بودند پس برای پنهان ماندن داستان قتل حمزه به سمت آنها حمله ور میشود و سر آن دو را میبرد و صحنه را طوری میچیند که محمد قاتل شناخته شود.
پس از اعترافات احمد ماموران پلیس اقدام به دستگیری سه متهم کردند.
حمزه حین تلاش برای فرار از کشور در مرز افغانستان دستگیر شد.
🔎
اعترافات قاتلین:
---------------
اعترافات افشین:افشین ۲۱ساله در بازجویی گفت: از ۸سال قبل که مادرم از پدرم جدا شد دیگر او را ندیده بودم.
او به مشهد آمده بود و با محمد ازدواج کرد و من باید در محله با زخم زبان های مردم زندگی میکردم. پدرم هم دائما درباره مادرم بدگویی میکرد.
بالاخره تصمین گرفتم تا با او روبرو شوم پس چاقو و تبرزین خریدم و در کوله پشتی خود جاساز کردم و به دیدن مادرم آمدم. او ابتدا فکر کرد به دنبال گرفتن سند ملک هستم پس به اتاق رفت تا آن را بیاورد در این حین من به دنبال او وارد اتاق شدم. مشاجره بین ما شروع شد، من عصبانی شدم و خون جلوی چشم هایمرا گرفت دیگر متوجه نشدم که با تبرزین چند ضربه به او زدم.
در ادامه قاضی حسینی از او پرسید اگر محمد از راه میرسید چه میکردی؟ افشین پاسخ داد: او را هم می کشتم.
---------------
اعترافات حمزه: من برادر ناتنی افشین هستم او وقتی تصمیم گرفت که به مشهد برود و با مادرش روبرو شود برنامه خورد را با من در میان گذاشت و من هم او را همراهی کردم.
در زمان حادثه نجمه دختر کوچکتر خانواده پس از دیدن قتل مادرش دائما جیغ می کشید بخاطر همین من صدای تلویزیون را زیاد کردم تا صدای او به کوچه را پیدا نکند اما فایده نداشت پس با چوب به سر او ضربه زدم و سپس سرش را بریدم بعد سهراب نغمه را رها کرد و من او را هم گرفتم و به همان شکل به قتل رساندم بعد برای صحنه سازی جسد او را زیر بدن مادرش قرار دادم و همگی فرار کردیم.
---------------
📝
حکم
پس از پایان جلسات محاکمه
حمزه به دو بار قصاص محکوم شد،
افشین به یکبار قصاص
و
سهراب برای معاونت در قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
اما
احمد به دلیل نبودن دلایل کافی از معاونت در قتل تبرئه شد.
🆔️
@Taardid