#خاطره کربلا
یه خانمی تعریف میکرد که 👇
پدرش بهش گفته بود باتوجه به جمعیت زیاد در اربعین و خستگی و... شب رو توی نجف، مثل همه، قاطی پاتی، وسط جمعیت بخابن، 😩😢(زن و مردا. قاطی پاتی کنار هم خوابن😬)
از طرفی هم نمیخواسته مخالفت کنه توی اون وضعیت چون ناچار بودن، و نصف شب بوده و خسته بودن و شلوغی جمعیت و... 😔
همون موقع رفته توی سجده و با کمال ناامیدی، اشکاش سرازیر شده و به خدا گفته :
من بخاطر حسین ت اومدم کربلا..
بخاطر تبلیغ دینت توی اربعین..
نذار مجبور شم اینجوری بخابم 😭😭نذااار... تو میدونی سختمه...
میگفت هنوز جمله م تموم نشده که، پدرش اومده گفته :بیا، یه جا برات پیدا کردم وسط 2خانم، راحت بخاب 😍😍
#معجزه کربلا