بر اساس مطالعات و بررسى هاى صورت گرفته در متون دینى مذاهب مختلف و باورها و اعتقادات اقوام و ملل جهان، اعتقاد به ظهور «منجى و مصلح جهانى» و باورداشت آینده اى روشن و مطلوب، عقیده اى عمومى و فراگیر است و اختصاص به یک یا دو مذهب ندارد.
تمامى ادیان ابراهیمى و بیشتر مذاهب موجود، معتقد و منتظر آمدن «نجات دهنده اى» در واپسین دوره از تاریخ هستند که در آن عصر طلایى، جامعه جهانى، آکنده از صلح و صفا، معنویت و نورانیت و قسط و عدالت خواهد بود. کاستى ها و دشوارى ها، زدوده شده و رذایل و ناراستى ها از بین خواهد رفت. انسان ها به مراحل بالاى کمال و تعالى معنوى و مادى دست یافته، از نعمت و برکات بى شمار بهره مند خواهند شد. مسئله عقیده به ظهور یک رهبر الهى و آمدن نجات دهنده اى در آخرالزمان، به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّت ها و پیروان همه ادیان الهى و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریت، انسان ها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و ناامیدى دور کرده و در انتظار ظهور «مصلح موعود جهانى» در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.
نام هاى موعود در بعضى از کتاب هاى ادیان و ملل مختلف چنین است :
۱. «صاحب»، در صحف ابراهیم ؛
۲. «قائم»، در زبور سیزدهم ؛
۳. «قید مو»، در تورات به لغت ترکوم ؛
۴. «ماشیح» (مهدى بزرگ)، در تورات عبرانى ؛
۵. «مهمید آخر»، در انجیل ؛
۶. «سروش ایزد»، در زمزم زرتشت ؛
۷. «بهرام»، در ابستاق زند و پازند ؛
۸. «بنده یزدان»، در زند و پازند ؛
۹. «لند بطاوا»، در هزارنامه هندیان ؛
۱۰. «خوراند» در جاویدان ؛
۱۱. «خجسته» (احمد)، در کندرال فرنگیان ؛
۱۲. «خسرو» در کتاب مجوس ؛
۱۳. «پرویز»، در کتاب برزین آذر فارسیاب ؛
۱۴. «فردوس اکبر»، در کتاب قبروس رومیان ؛
۱۵. «کلمةالحق»، در صحیفه آسمانى ؛
۱۶. «صمصام الاکبر»، در کتاب کندرال ؛
۱۷. «بقیة اللَّه»، در کتاب دوهر ؛
۱۸. «قاطع»، در کتاب قنطره ؛
۱۹. «سوشیانس»، در کتاب زند و هومومن یس (زرتشتیان) ؛
۲۰. «منصور» در کتاب دید براهمه ؛
۲۱. «ایستاده» (قائم)، در کتاب شاکمونى ؛
۲۲. «ویشنو»، در کتاب ریگ ودا ؛
۲۳. «فرخنده» (محمد)، در کتاب وشن جوک ؛
۲۴. «راهنما» (هادى و مهدى)، در کتاب پاتیکل ؛
۲۵. «پسر انسان»، در عهد جدید (اناجیل) و... ر.ک : اسداللَّه هاشمى شهیدى، ظهور حضرت مهدى (از دیدگاه اسلام و مذاهب جهان)، (انتشارات مسجد جمکران، قم : ۱۳۸۰، ج اول)، ص ۴۶و۴۷..