نتیجه آنکه در تمامى دین هاى الهى و نیز بسیارى از مکاتب بشرى و مسلک هاى مختلف، این باور وجود دارد که ستم و شرّ و بدبختى، نخواهد پایید و بالاخره عرصه گیتى، شاهد خیزش کسى خواهد بود که غلبه نهایى عدل، نیکى و آسایش را به ارمغان خواهد آورد.
مى توان نتایج و آموزه هاى زیر را از این باور برداشت کرد :
- اصل وجود «منجى و مصلح موعود»، امرى پذیرفته شده است.
- ظهور و قیام این نجات دهنده بزرگ، در برهه اى حساس از زمان خواهد بود.
- تغییر و تحوّلات فراوانى در جهان (قبل و بعد از ظهور) روى خواهد داد.
- ریشه شرّ و فساد و ظلم برکنده شده و پلیدى ها و اهریمنان نابود خواهند شد.
- جهان رو به عمران و آبادانى خواهد گذشت و طبیعت و زندگى طراوت و حلاوتى ویژه خواهد یافت.
- در آن زمان، یکتاپرستان، ستمدیدگان و فرودستان نجات یافته و حاکمان و سروران روى زمین خواهند شد.
- خیر و نیکى و تقوا در جهان حاکم شده و آیین حق و یکتاپرستى، همگانى و فراگیر خواهد شد.
- بیشتر مؤلّفه هاى این «قیام آسمانى» در ادیان یکسان است و ما تنها شاهد تعابیر و الفاظ مختلف از آن واقعه و یا اسامى متعدد «یک منجى خاص» هستیم.
در واقع همه اینها، یک نفر است ؛ چنان که گفته اند : سوشیانت مزدیسنان، به منزله کریشناى برهمنان، بوداى پنجم بوادائیان، مسیح یهودیان، فارقلیط عیسویان و
مهدى مسلمانان است.
دایرةالمعارف فارسى، ج ۱، ص ۱۳۷۳ ؛ خورشید مغرب، ص ۵۳..