🕋◼️▪️🕯▪️◼️🕋
8
بسم الله الرحمن الرحیم
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
#تدبر_حسینی (علیه السلام)
#شهادت_امام_هادی (علیه السلام)
استادضرابی _ ۲۶ بهمن ۹۹
ادامه متن قبل ⬇️⬇️⬇️
🔳.....وقتی مؤمنین چنیناند اهلبیت پیامبر (علیهم السلام)چگونهاند؟ ابوهاشم جعفری میگوید:
روزی در محضر شریف امام هادی علیه السلام شرفیاب شدم، کودکی وارد شد و شاخه ی گلی را تقدیم آن حضرت کرد.
امام علیهالسلام آن شاخه ی گل را گرفت و بوئید و بر چشم خود نهاد و بوسید؛
و سپس آن را به من اهداء نمود و اظهار داشت: هر که شاخه ی گلی را ببوید و بر چشم خویش بگذارد و ببوسد و سپس صلوات بر محمد و آلش فرستد، خداوند متعال حسنات بیشماری را در نامه ی اعمالش ثبت می نماید؛
و نیز بسیاری از خطاها و لغزش هایش را مورد عفو قرار میدهد.
▪️این یعنی وقتی یک گل اینقدر احترام داره محمد و آل محمد چقدر باید احترام داشته باشند؟
گو اینکه با نگاه نافذ و نور معنویتش صحنههایی از شبهای قبل از شهادتش رو میبیند.▪️▪️▪️▪️▪️
که آن نانجیب متوکل عباسی گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد، آنان شبانه به خانه امام علیه السلام هجوم بردند، ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت
#قرآن مشغول است.
امام را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند و به او گزارش دادند که در خانه اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مىخواند.
متوکل چون امام را دید، از عظمت و هیبت امام بی اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت به امام علیه السلام تعارف نمود. امام سوگند یاد کرده و فرمود: «گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!»
متوکل حضرت را معاف نمود و گفت: شعرى بخوان!
حضرت فرمود: «من شعر کم مىخوانم». متوکل گفت: «باید بخوانى!» امام هادى علیه السلام آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند.
☀️ اشعار امام چنین بود:
بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
[گردنکشان] بر قله کوهساران شب را به روز آوردند در حالى که مردان نیرومند از آنان پاسدارى مىکردند، ولى قله ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند.
وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ وَ اسْکِنُوا حُفَراً یَا بِئْسَمَا نَزَلُوا
آنان پس از مدتها عزت از جایگاههاى امن به زیر کشیده شدند و در گودالها جایشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندى!
نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ أَیْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّیجَانُ وَ الْحُلَلُ
پس از آن که به خاک سپرده شدند، فریادگرى فریاد برآورد: کجاست آن دستبندها، تاجها و لباسهاى فاخر؟
أَیْنَ الْوُجُوهُ الَّتِی کَانَتْ مُنْعِمَهً مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْکِلَلُ
کجاست آن چهره هاى در ناز که به احترامشان پردهها مىآویختند؟
فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِینَ سَاءَلَهُمْ تِلْکَ الْوُجُوهُ عَلَیْهَا الدُّودُ تَقْتَتِلُ
گور به جاى آنان پاسخ داد: اکنون کرمها بر سر خوردن آن چهرهها با هم مىستیزند!
قَدْ طَالَ مَا أَکَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا وَ أَصْبَحُوا الْیَوْمَ بَعْدَ الْأَکْلِ قَدْ أُکِلُوا
آنان مدت درازى در دنیا خوردند و آشامیدند ولى بعد از خوردن طولانى، خود خورده شدند!