یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست .🔳💠🔳💠 سامرایی شده ام ، راه گدایی بلدم لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست 🔳💠🔳💠. قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست 🔳💠🔳💠. یازده بار به جای تو به مشهد رفتم بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست 🔳💠🔳💠. زخم دندان تو و جام پر از خون آبه ماجرایی ست که در ایل تو چندان کم نیست 🔳💠🔳💠. بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست 🔳💠🔳💠. از همان دم پسر کوچکتان باران شد تا همین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست 🔳💠🔳💠. در بقیع حرمت با دل خون می گفتم که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست . 🔳💠🔳💠 . .◾▪️◾▪️💠▪️◾▪️◾ سید حمیدرضا برقعی . اسفند ۸۸