من دیده ام "مقطع الاعضا" چگونه بود
تشریح می کنم تن بابا چگونه بود
دست عزیز فاطمه از مُچ، شکسته بود
بر روی سینهاش سگِکوفی، نشسته بود
من دیده ام که کشته شده از قفا،حسین
از تیر کوفه دیده هزاران جفا،حسین
عمری است حرف من شده"شیب الخضیب" و بس
آئینهام،نظر سوی"خدُّ التریب" و بس
وقتی ز غصه، قافله در سوز و آه بود
راه عبور، از وسطِ قتلگاه بود
پائیزِ این جهان به همان لحظه، دیده شد
فریاد وامحمدِ زینب، شنیده شد
از آن زمان به بعد، زمستانِ عالم است
"سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"
یادم نمی رود که غرورم، شکسته شد
دست مخدّرات، به زنجیر بسته شد
چادر نماز عمه و عمّامه ام که سوخت
یک خیرهسر ،به زیور اطفال دیده دوخت
من بارها برای خودم روضه خوانده ام
گاهی برای عمۀ خود، نوحه خوانده ام
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است
با زاین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است"
با یک سخن کنم همۀ روضه را تمام
زندان،خرابه،کوفه،حرم،قتلگاه،شام
🏴🥀🏴