بسم الله الرحمن الرحیم «ماجرای غریبی» میان ماندن و رفتن، چه اضطراب عجیبی نه دل برای گذشتن، نه التیام و طبیبی نه از مودت یاران، رسیده خیر کثیری نه از نظاره‌ی خوبان، رسیده حظ و نصیبی تمام مهلتِ بودن، شبیه خواب و خیالی نبوده فرصت عمرم، بجز غرور و فریبی کجا روم که نگیرد، دلم ز محنت غربت به هر رهی که برفتم، نبوده یار و حبیبی میان وحشت و حیرت، نشسته ام به تقلا چه وهم غرقه به دردی، چه شعله‌های مهیبی مگر به خیزش ازین غم، تو جلوه‌ای بنمایی تنبهی برسانی، به نعره یا که نهیبی رساله‌ای که نوشتم، به بغض من شده امضا بخوان و چاره‌ی ما شو، به ماجرای غریبی سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: اضطراب: پریشانی و سرگشتگی، حالت نگرانی نسبت به رخدادهای آینده التیام: به‌ هم پیوستن و سر به ‌هم آوردن و بهبود یافتن زخم مودت: عشق و محبت حظ: بهره، سهم، نصیب غرور: فریب محنت: رنج و سختی حبیب: رفیق، معشوق تقلا: دست و پا زدن مهیب: ترسناک، عظیم، نازیبا تنبه: آگاهی، بیداری نهیب: تشر رساله: نامه ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems