🌨🕊
بابا گفت : اومدم حالت رو بپرسم !
-خوب چرا پشت در ایستادیدبیاین تو بابا دررا باز کرد و داخل شد لبخندی زد کنار تخت نشست و گفت حالت چطوره😊
با بغض گفتم امروز روز بدی بود با پریسا دعوای شدیدی کردیم هرچی ازدهنمون در اومد به هم گفتیم ،...
بابا با تأسف سری تکون داد
و گفت مامانت تعریف کرد همه چی رو گفت پریسا هم حالش خوب نیس مهران که اومده خونه دعواشون شده !!
مامانت با مهران حرف زده بود مهران گفته بود پریسا مدتی به هم ریخته منم کلافه کرده من گفتم بازم بگین مقصر منم ببینید پریسا چکار می کنه ،
تا نوک زبانم اومد که بگم پریسا به آریا زنگ زده اما لحظه آخر پشیمون شدم!!
نمی خواستم برای پریسا بد بشه و به گوش مهران برسه .من مثل پریسا نبودم که کاری کنم
به ضررخودش و رابطه اش با مهران تموم بشه پریسا برای من نقشه می کشید هر کاری می کردکه به من ضربه بزنه اما من
نمی تونستم مثل خودش رفتار کنم!!
با نگرانی گفتم حالا قهرن!؟
_نه مادرت پا درمیونی کرد
_ همینه دیگه شما ببینید اون هرکاری می کنه که ازدواج منو بهم بزنه بعد کار بدش
بر می گرده سمت خودش !!
تا بوده همین بوده هرکار بد و خوبی که انجام می دیم بازتابش به سمت خودمونه این قانون جهان هستی،
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°