ادامه از فرسته قبلی 👆👆👆
🔹آنچه گفته شد، نمونه ای بسیار کوچک از اندیشه فقهی فقهاء امامیه است که به غرض یادآوری به آقای مرتضی جوادی، مرور مختصری صورت گرفت. و اگر امکان تفصیل بود، از ابتداء دوران غیبت کبری، با نقل و گزارش اقوال فقهاء نشان داده میشد که، جواز ورود فقیه در صحنه سیاسی و اجتماعی از باورهای عمومی میان فقها بوده و اتفاقاً کسانی که ولایت فقیه را در محدوده سیاسات نپذیرفته اند، مشارٌ بالبنان گشته اند. فلذا به همین مقدار بسنده نموده و ایشان را به مطالعه دقیق کتب فقهی قدما و نیز کتب فقهی معاصر که با موضوع «حکومت اسلامی» نگاشته شده است ارجاع میدهیم.
🔹و چه بسا خالی از لطف نباشد که عبارتی از کتاب «ولایت فقیه» از مفسر بزرگ دوران معاصر، آیت الله جوادی آملی (مدظله) در مقام نقل گردد:
«مقتضای دلیل اول بر ضرور ولایت فقیه (برهان عقلی محض) آن است که ولایت فقیه، به عنوان تداوم امامت امامان معصوم میباشد و چون امامان معصوم (علیهم السلام)، ولیّ منصوب از سوی خداوند هستند، فقیه جامع الشرائط نیز از سوی خداوند و امامان معصوم، منصوب به ولایت بر جامعه اسلامی است.... حاکمیت فقیه جامع الشرائط، همانند حاکمیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) است؛ یعنی همانگونه که مردم، پیامبر و امامان را در اداره جامعه اسلامی وکیل خود نکردند، بلکه با آنان بیعت نموده، ولایت آن بزرگان را پذیرفتند، در عصر غیبت نیز مردم با جانشینان شایسته و به حق امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از سوی امامان معصوم به عنوان حاکم اعلام شده اند، دست ولاء و پیروی و بیعت میدهند». (ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص 212)
ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇