❌❌❌مهم و فوری❌❌❌
سلام و عرض ادب
همسرم با چکهای من توی بازار کار میکرد،به زور ازمن چک میگرفت ،چکهام برگشت خورد ،خونه مونو مجبور شدیم تحویل بدیم،دربه در شدیم با بجه هام
حالم از شوهرم بهم میخورد،میخواستم با چاقو ریز ریزش کنم.
اون خونه ی باباش بود،من با ۲تا بچه خونه ی بابام
و اساس منزلم توی پارکینگ خونه ی همایه مون.
دوستم قبلا کانال شما رو بهم معرفی کرده بود و من ثبت نام کرده بودم،ولی حالم بهم میخورد از اینکه یکی از این حرفها یا آموزشهارو برای ایشون انجام بدم.
یکهو وقتی از حرم برمیگشتم،گفتم با خودم،بیچاره اگه بره و برنگرده تو میمونی و این همه چک برگشتی .
میخوای چکارکنی؟
خلاصه گفتم با خودم بیا گولش بزنم(خرش کنم) البته شرمنده شرایط من شاید قابل درک نباشه براتون
لاقل چکها رو پاس کنه بعد بره به درک.....
خلاصه شروع کردم.......
اول چکهامو پاره کردم اونایی که هنوز پر نشده بود و به همسرم گفتم شما آقای خونه ای من توان و تحمل چک رو ندارم ،شما باید پناه من باشید و .....
الحمدالله شاید داره جدی میشه،یکم مهر همسرم اومده تو دلم ،و اینکه پذیرفتم که من چقدر اشتباه کردم
دارم درستش میکنم....