تنها مسیر استان اصفهان
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت دا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و شصت‌ و‌ دوم ❇️ آمادگی دوباره برای جنگ با معاویه 🔹خود را برای جنگ آماده سازید [ با اعلام رسمی نتیجهٔ حَکمیت، زمان معاهده به پایان رسید. مردم همگی اجتماع کردند و من برای آنان خطبه‌ای ایراد کردم و آنان را به آمادگی دوباره برای رفتن به جنگ با معاویه دعوت کردم؛ در این خطبه نخست مطالبی در رابطه با توحید و خداشناسی بیان کردم سپس ضرورت جهاد و رعایت تقوای الهی را به آنان متذکر شدم: ] 🔻اما بعد، کسی که جهاد را ترک کند و در کار خدا سست باشد، بر لبهٔ پرتگاه و نابودی ایستاده‌است؛ مگر این که لطف و رحمت الهی او را دریابد. بندگان خدا، تقوای الهی را رعایت‌ کنید و با کسی که از حدود الهی تجاوز کرده‌ است و برای خاموش کردن نور الهی تلاش می‌کند بجنگید. به پیکار برخیزید با خطاکارانی که دوستان خدا را از دم تیغ گذراندند، دین خدا را تحریف کردند، کتاب خدا را نمی‌خوانند، دین خدا را نمی‌فهمند و شناختی از تأویل کتاب خدا ندارند. آنها هیچ شایستگی برای حکومت در سایهٔ این دین ندارند و در اسلام نیز سابقه‌ای کسب نکرده‌اند. 🔻به خدا سوگند، اگر با آنان برخورد نکنید، آنان همچون کسریٰ و قیصر با شما برخورد خواهند کرد. پس حرکت کنید و خود را برای جنگ آماده سازید که به سراغ برادرانتان در بصره فرستاده‌ام تا به شما ملحق شوند. با رسیدن آنها و جمع‌شدن شما عازم خواهیم شد، ان‌شاءالله. 🔹برادرانم در راه حق [ پس ازاعلام آمادگی برای جنگ مجدد با معاویه، تعداد اندکی از سپاهیان بصره وارد پادگان نُخَیله شدند. آنها فقط سه‌هزار‌و‌دویست تن بودند! با دیدن این وضع، بزرگان مردم کوفه و فرماندهان لشکر و رؤسای قبیله‌ها را جمع کردم و به آنان گفتم: ] 🔻ای مردم کوفه، شما برادران من و یاران و انصار من در راه حق هستید. شما دعوت مرا برای جهاد پذیرفتید و به یاری شما با کسانی که از دین برگشته‌اند، مقابله خواهم کرد. برای این کار، از مردم بصره نیز یاری خواستم؛ ولی آنها فقط سه‌هزار‌و‌دویست تن را برای کمک به من فرستاده‌اند! اکنون خالصانه و خیرخواهانه به یاری من بشتابید. به رؤسای قبایل دستور می‌دهم که تعداد جنگجویان قبیلهٔ خویش و همچنین جوانانی که توانایی جنگیدن دارند و تعداد خدمتکاران را بنویسند و در اختیار من قرار دهند تا برنامه‌ریزی کنم، ان‌شاءلله. [ سعدبن‌قیس‌همدانی برخاست و گفت: ای امیرالمؤمنین، فرمان تو را شنیدیم و از صمیم دل و خالصانه در طاعت تو هستیم. من اولین کسی هستم که دعوت تو را اجابت و خواست تو را پیگیری می‌کنم. پس از او عدی‌بن‌حاتم و حجر‌بن‌عدی و بزرگان قبایل برخاستند و همانند وی سخن گفتند و آمار جنگجویان قبیلهٔ خویش را ارائه کردند که تعدادشان به چهل‌هزار تن می‌رسید.] 🔹اولویت؛ جنگ با معاویه [ موضوع خوارج ذهن مردم را مشغول کرده‌ بود و شنیدم که برخی از آنان می‌گویند: چه خوب بود که امیرالمؤمنین دستور می‌داد به سراغ خوارج برویم و پس از تمام کردن کار آنان، ما را به شام و جنگ با معاویه می‌برد! در ضمن خطبه‌ای به مردم گفتم: ] 🔻سخن شما به من رسیده است که ای کاش امیرالمؤمنین ما را به سراغ خوارج که بر ضد ما قیام کرده‌اند، می‌فرستاد و از آنها شروع می‌کردیم. بدانید که برای من، جنگ با معاویه مهم‌تر از جنگ با خوارج است. همگی به سوی قومی حرکت کنید که آمادهٔ جنگ با شمایند و می‌خواهند پادشاهان ستمگر و مستبد روی زمین باشند و بر مؤمنان اربابی کنند و بندگان خدا را به زنجیر اسارت بکشند. در چنین وضعی موضوع خوارج را کنار بگذارید. [ در این هنگام، مردم از هر سوی مجلس ندا سر دادند: ای امیرالمؤمنین، هر مسیری را که می‌خواهی انتخاب کن. ما همگی یاوران تو و از زمرهٔ حزب توایم و با دشمنان تو دشمنی می‌کنیم و با کسانی که طاعت تو را گردن نهاده‌اند همراهیم. امروز دل‌های شیعیان تو چنان متّحد و یکپارچه است که گویی یک نفر هستند و همگی برای یاری تو و جهاد با دشمن تو نظر واحد دارند. ما همه شیعیان تو هستیم که امیدواریم خداوند برای یاری‌رسانی به تو و جهاد با مخالفان تو، بهترین پاداش را نصیب ما سازد. ما از خداوند می‌ترسیم که در صورت یاری‌نکردنِ تو، ما را گرفتار شدیدترین عذاب‌ها کند. همهٔ مردم با من تجدید بیعت کردند و بر پیمان خویش با من تأکید ورزیدند و من نیز به شرط این که به کتاب خدا و رسول خدا صلی‌اللّٰه‌علیه‌و‌آله عمل کنم، بیعت آنان را پذیرفتم.] 📚منابع: ۱. الامامة‌ و‌ السیاسة، ج۱، ص۱۶۴ ۲. الأخبارالطوال، ص۲۰۶ ۳. تاریخ طبری، ج۴، ص۵۹ ۴. الفصول‌ المهمة، ص ۱۰۸ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @Tanha_sfahan