يسألني الليل أيا قمري اتغيب حبيبي عن نظري
يسالني فتفيض دموعي في فجري ونسيم السحر
يا آدم مهلاً يا عمري يا شمعة قلبي المنكسر
فلفقدك روحي تنقسم و أجّر جناحي بذعري
معنی:
شب از من می پرسد ای ماه من، محبوبم از نظر من غایب است
از من می پرسد، پس اشک هایم در سحر و نسیم سحری جاری می شود
ای آدم صبر کن ای جانم ای شمع دل شکسته ام
به خاطر دوریِ تو، روحم متلاشی شده و بالهایم از ترس آتش گرفته...