9.46M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
«ببینید! خانوم شیرین! ببینید!.. من قبل از شما خیلی راحت بودم...» آن قدر در این کانال حرف از زده‌ام که شاید این یک فقره اصلا به حساب نیاید... اما تمام حرف امیر، در همین یک فقره صحبتِ کوتاه با شیرینِ خیالی خلاصه می‌شود... او حقیقت عشق را فاش می‌کند... که شیرین آمده و زندگی و آرامش امیر را به چالش کشیده است... ‍فکر و خیال و هر لحظه‌اش را به خود اختصاص داده و حالا هم، رفته است... حتی اگر گه گداری هم پیدایَش بشود، مایه‌ی عذاب می‌شود... همین صحبت ها، همین‌ها برای فهمیدن ماجرای بین امیر و شیرین، کافی‌اند... « خانم شیرین، بابا شما کی بودید، یهو اومدید مایه بدبختی ما شدید؟...»