﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_یعقوب(ع)
#قسمت_سوم
خواب ديدن عجيب يعقوب عليهالسلام و سفر به حاران
در اين ايام كه يعقوب سالهاى نوجوانى را مىگذراند، شبى در عالم خواب ديد نردبانى از نور نصب شده كه يك پلّه آن از طلا و پلّه ديگرش از نقره است و فرشتهاى بر روى آن نشسته است، يعقوب بر آن فرشته وارد شد و سلام كرد، فرشته به يعقوب گفت: برخيز به سوى حاران برو و در آن جا زمامدارى به نام لابان دايى تو زندگى مىكند، دخترى به نام راحله دارد، از او خواستگارى كن، كه خداوند از نسل او فرزندان فراوانى مثل فراوانى قطرههاى باران و برگ درختان در يك بيابان وسيع، به تو عنايت فرمايد.
يعقوب وقتى كه از خواب بيدار شد، وسايل سفر به سوى حاران را فراهم كرد و به آن ديار مسافرت نمود. از قضاى روزگار، لابان نيز در قصر خود در عالم خواب ديده بود كه مردى براى خواستگارى دخترش راحله مىآيد، و نشانه او اين است كه نيروى چهل مرد را دارد، وقتى كنار چاه آب مىآيد، سنگ روى چاه را كه بايد چهل نفر بردارند و كنار بگذارند، او به تنهايى بر مىدارد.
از اين ماجرا چندان نگذشت كه لابان از ايوان قصرش ديد مردى كنار چاه آمد و خدا را به عظمت ياد كرد و به تنهايى سنگ را از روى چاه بلند كرده و كنار گذاشت و دلو چاه را كشيد و حوض را پر از آب نمود.
لابان نزد يعقوب رفت و مقدم او را گرامى داشت و او را به قصر خود برد و از او پذيرايى گرمى نمود، و دويست گوسفند و چهل گاو به او اهداء كرد.
طبق بعضى از تواريخ، با يكى از دختران لابان ازدواج كرد، پس از مدتى آن دختر كه داراى دو پسر شده بود از دنيا رفت، يعقوب با دختر ديگر لابان ازدواج كرد، او نيز پس از دارا شدن دو پسر از دنيا رفت، به همين ترتيب يعقوب با شش دختر او ازدواج كرد و آخرين آنها راحله (يا: راحيل) بود كه او نيز پس از وضع حمل يوسف عليهالسلام از دنيا رفت.
بنابراين، يعقوب داراى دوازده پسر از شش زن شد.
ولى طبق بعضى از تواريخ ديگر: يعقوب با راحله ازدواج كرد، سپس با خواهر او اليا ازدواج نمود (و طبق قانون شرع آن عصر، ازدواج با دو خواهر، در يك زمان، اشكال نداشت.)
سپس لابان به هر كدام از دخترانش كنيزى بخشيد، و آن دختران كنيزان خود به نامهاى زلفه و بلهه را به يعقوب بخشيدند، در نتيجه يعقوب عليهالسلام داراى چهار همسر شد، و از آنها دوازده پسر گرديد.
نامهاى دوازده پسران يعقوب چنين بود: راوبين، شمعون، لاوى، يهودا، يساكر، زبولون، يوسف، بنيامين، دان، تفتالى، جاد، اشير، كه هر دو نفر از آنها (بنابر داشتن شش زن) از يك مادر بودند، حضرت يوسف و بنيامين از يك مادر به نام راحيل (يا: راحله) به دنيا آمدند.
حضرت يعقوب عليهالسلام با پسران خود پس از مدتى، به كنعان كه در هفت منزلى مصر واقع بود بازگشت، و زندگى خود را در همان جا آغاز نمود، و تا سالهاى پيرى سكونت در آن جا را برگزيد.
يعقوب عليهالسلام مرد كار و تلاش بود، فرزندان خود را با تعليمات توحيدى پرورش داد، و آنها را به كار و كوشش فرا خواند، همه آنها با سعى و تلاش، هزينه زندگى خود را تأمين مىكردند، و بيشتر به كار دامدارى، و كشاورزى اشتغال داشتند.
يعقوب عليهالسلام در كنعان به عنوان يك شخصيت ممتاز و برگ زاده و بزرگوار و داراى فرزندان برومند شناخته مىشد، همواره به مستمندان كمك مىكرد، و سفرهاش براى مهمانان و تهيدستان گسترده بود. او هر روز گوسفندى ذبح مىكرد، قسمتى از آن را به مستمندان انفاق مىكرد، و بقيه را غذا درست مىكرد و با اهل و عيالش مىخوردند. به اين ترتيب زندگى پرهيجان و خوش و خرم يعقوب عليهالسلام مىگذشت، و يعقوب به خاطر عبادت و بزرگوارى و رسيدگى به امور مردم، همواره مورد احترام مردم بود، و با شكوهمندى مخصوصى به زندگى ادامه مىداد.
•••✾❀🕊✿🕊❀✾•••
کانال 👇
#درسهایی_از_قران
#دائره_المعارف
#تفسیر
@Targomeh