2⃣نامش فاطمه است!👇 ✅سکونی می گوید : بر امام صادق(ع) وارد شدم در حالی که ناراحت و پریشان بودم، امام(ع) فرمود : 📋«يَا سَكُونِيُّ! مِمَّا غَمُّكَ؟ قُلْتُ : وُلِدَتْ لِي اِبْنَةٌ! فَقَالَ : يَا سَكُونِيُّ! عَلَى اَلْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُهَا تَعِيشُ فِي غَيْرِ أَجَلِكَ وَ تَأْكُلُ مِنْ غَيْرِ رِزْقِكَ! فَسَرَّى وَ اَللَّهِ عَنِّي! فَقَالَ لِي : مَا سَمَّيْتَهَا؟ قُلْتُ : فَاطِمَةَ! قَالَ : آهِ! آهِ! ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ فَقَالَ : أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلاَ تَسُبَّهَا وَ لاَ تَلْعَنْهَا وَ لاَ تَضْرِبْهَا» ♦️ای سکونی! سبب ناراحتیت چيست؟ گفتم : دختری برايم متولد شده است! حضرت(ع) فرمود : سنگينى دخترت بر زمين و روزى او به عهده خداوند است؛ او در غير زندگى تو زندگى مى‌كند و جز روزى تو بهره مى‌بَرد. سكونى می گويد : به خدا سوگند! سخن حضرت(ع) غم را از من زدود. آنگاه فرمود : نام او را چه گذاشتی؟ گفتم : فاطمه! آن حضرت(ع) به ياد مظلوميّت جدّه مظلومه اش حضرت فاطمه(س) افتاد و فرمود : آه! آه! سپس دست مبارك را بر پيشانى گذاشت و فرمود : پس وقتی که نام او را فاطمه نهادی، به او بدگويی مکن و او را نفرین مکن و او را مزن.(۱) 📚منبع : ۱)الكافی شیخ کلینی، ج۶، ص۴۸ @TarikhEslam