تا اینکه ابوذر در ماه ذیالحجه سال ۳۲ هجری قمری در زمان خلافت عثمان در ربذه از دنیا رفت.
نقل شده است که؛
📋《لَمَّا حَضَرَتْ أَبَا ذَرٍّ اَلْوَفَاةُ وَ هُوَ بِالرَّبَذَةِ بَكَتْ زَوْجَتُهُ أُمُّ ذَرٍّ!
فَقَالَ : مَا يُبْكِيكِ؟!
فَقَالَتْ : مَا لِي لاَ أَبْكِي وَ أَنْتَ تَمُوتُ بِفَلاَةٍ مِنَ اَلْأَرْضِ وَ لَيْسَ عِنْدِي ثَوْبٌ يَسَعُكَ كَفَناً وَ لاَ بُدَّ لِي مِنَ اَلْقِيَامِ بِجِهَازِكَ》
♦️هنگامی که لحظه وفات ابوذر در ربذه فرا رسید، همسرش امذر گریه میکرد و وقتی ابوذر علت را پرسید، همسرش گفت :
تو در بیابان می میری و من پارچهای ندارم تا تو را کفن کنم!
ابوذر به او گفت : گریه نکن و خوشحال باش!
زیرا که روزی رسول اکرم(ص) در بین افرادی که من نیز در میان آنان بودم فرمود :
یکی از شما در بیابان میمیرد و جماعتی از مؤمنین او را به خاک میسپارند.
حال تمام افرادی که آن روز با من بودند در شهر و میان مردم جان سپردهاند و فرمایش رسول اکرم(ص) درباره من است.(۱۴)
پس از این، حذیفه بن یمان، عبدالله بن مسعود و برخی از یارانش از جمله حجر بن ادبر، مالک اشتر، و جوانانی از انصار اتفاقاً از آنجا گذشتند، و به تغسیل و تکفین او پرداختند و عبدالله بن مسعود بر پیکرش نمازخواند و ابوذر در همان ربذه دفن گردید.(۱۵)
📚منابع :
۱)الاستيعاب ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۵۴
۲)صحیح ابن حبان، ج۱۶، ص۸۳
۳)الاستيعاب ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۵۴
۴)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۰۱
۵)تفسیر البرهان بحرانی، ج۳، ص۷۷۴
۶)الاختصاص شیخ مفید، ص۶
۷)بحار الانوار مجلسی، ج۲۹، ص۱۱۳
۸)الطبقات الكبرى ابن سعد، ج۲، ص۲۷۰
۹)بحار الانوار مجلسی، ج۳۱، ص۲۷۹
۱۰)انساب الاشراف بلاذری، ج۵، ص۵۴۲
۱۱)بحار الانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۷۷
۱۲)مروج الذهب مسعودی، ج۱، ص۶۹۸
۱۳)نهج البلاغه سید رضی، خطبه ۱۳۰
۱۴)بحار الانوار مجلسی، ج۴۲، ص۱۷۷
۱۵)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۸
@TarikhEslam