3⃣دنیا طلبان(پست و مال پرستان) : از دیرباز دنیاگرایی و دل بستن به مال و مقام دنیایی همیشه گریبان گیر انسان بوده است. حتی اگر یزید امام حسین(ع) را از میان برمی دارد چون او را خطری بزرگ برای حکومتش و جانشینی خود می داند و اگر عبیدالله دستور یزید را مبنی بر قتل امام(ع) اجرا می کند، چون می خواهد لیاقت خود را به یزید نشان دهد و اگر عمربن سعد نامش جزء قتله اصلی امام(ع) هست، چون می خواهد به حکومت ری برسد و اگر شمر بر سینه ی امام(ع) خیمه می زند به سبب اینکه به پول هنگفتی که یزید به او وعده داده است، برسد و اگر خولی سر مبارک امام(ع) را از کربلا به کوفه و سپس به شام می برد، برای اینکه مژدگانی بگیرد و همه نیت ها در چارچوب مال و پست و مقام دنیایی است. حتی وقتی سنان بن انس سر مبارک امام(ع) را از بدن جدا کرد، راهی خیمه عمر بن سعد شد و با صدای بلند گفت : 📋《اَوقِر رِكَابِي فِضَّةً اَو ذَهَبَاً، اِنِّي قَتَلتُ السَّيِدَ المُحَجَّبَا》 ♦️ركاب مرا از نقره و طلا پر كن! چون من برترين آقا را كشته ام!(۱۴) و این شیوع مال اندوزی در بین مسلمانان از دوره عثمان آغاز شد، و همین امر سبب طغیان مردم و قتل عثمان گردید. مردم کوفه؛ به طمع بخشش یزید به کربلا آمده بودند، چنانچه عبیدالله بن زیاد در بدو ورود به کوفه در مسجد کوفه خطبه خواند و گفت : ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می‌خواستید، یافتید! و یزید را می‌شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان می‌کند و بخشش‌های او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین(ع) بفرستم.(۱۵) این نشان می داد که یزید و ابن زیاد نقطه ضعف کوفیان را تشخیص داده بودند و از راه تطمیع، آنها را در مقابل امام حسین(ع) قرار دادند. نقل است که وقتی امام حسین(ع) راهی کوفه بود، در میانه راه مُجمّع بن عبدالله را دید و از او احوالات کوفه پرسید. و او جواب داد : 📋《أمّا أشرافُ النّاسِ فَقَد اُعظِمَت رِشوَتُهُم، ومُلِئَت غَرائِرُهُم، يُستَمالُ وُدُّهُم》  ♦️اشراف كوفه رشوه فراوان گرفته اند و كيسه هاي آنها پر شده است و دوستی آنها خریده شده است.(۱۶) از نمونه های جاه طلبی در کربلا پسر سعد بن ابی وقاص بود که به امام حسین(ع) گفت : می دانم تو بر حقی! اما گندم ری را چه کنم؟!! این سخن او کنایه از معامله ی او با یزید بود که یزید گفت : در صورت پیروزی بر حسین(ع) حکومت ری را به تو خواهم داد.(۱۷) امام(ع) نیز در کربلا دلیل را صریحا بیان فرمود. هنگامى که سپاه عمر بن سعد خود را براى جنگ با امام(ع) آماده کرد و از هر سو آن حضرت(ع) را در محاصره گرفتند و امام(ع) به‌سوى دشمن بیرون آمد و آنها را به سکوت دعوت کرد، اما خاموش نشدند. سپس خطاب به آنان فرمود : 📋《وَیلَکُم! ما علَیکُم أن تُنصِتوا إلَیَّ فَتَسمَعوا قَولی؟! فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم!》 ♦️واى بر شما! شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راست فرا مى‌خوانم بشنوید؟ زیرا شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر دل‌هایتان مُهر [غفلت] خورده است.(۱۸) فاطمه(س) دختر امام حسین(ع) نقل می کند که، در روز عاشورا؛ من در کربلا دختری خردسال بودم که دیدم، غارتگران داخل در خیمه ها شدند و در پای من دو خلخال از طلا بود که مردی با عجله در حالی که می گریست، مشغول در آوردن آن ها بود. به او گفتم : ای دشمن خدا! برای چی می گریی؟ جواب داد : چگونه نگریم، در حالی که دختر رسول اکرم(ص) را غارت می کنم؟!! گفتم : پس چرا غارت می کنی؟ در جواب گفت : 📋《أَخَافُ أَنْ يَجِي‏ءَ غَيْرِي فَيَأْخُذَهُ》 ♦️می ترسم دیگری بیاید و این خلخالها را ببرد! امام(ع) حتی لباسی را که هنگام وداع برتن کرد، کهنه و مندرس بود و کسی هم بدان رغبت نمی کرد.(۱۹) 📋《فَرَزَهَا لِئَلَّا یُسْلَبَهَا》 ♦️حضرت(ع) چند جای این لباس را پاره و سوراخ کرد تا کسی آن را نبرد. ولی همان را هم بردند.(۲۰) بعد از شهادت امام(ع) دشمن مشغول غارت ایشان شد. 📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》 ♦️هر آنچه با حسین(ع) بود، از او ربوده شد.(۲۱) در مقاتل آمده است که؛ 📋《فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ الْحَضْرَمِيُّ وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ أَخَذَ سَيْفَهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ》 ♦️پيراهنش را اسحاق بن حَيْوَة حَضْرَمى برداشت و رویین پوشش را ابجر بن کعب و عِمامه حضرت(ع) را اَخْنَس بن مَرْثَد و شمشیرش را مردی از قبیله بنی دارم برداشت.(۲۲) در نقلی آمده است که؛ 📋《أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَيمِِ الكَلبِي وَ قَطَعَ اِصبَعَهُ مَعَ الخَاتَمِ》 ♦️انگشتر امام(ع) را بجدل بن سلیم کلبی ربود که حتی انگشتان امام(ع) را به همراه انگشتر برید.(۲۳) @TarikhEslam ادامه مطالب :👇