✅✅
و علی ربهم یتوکلون، یعنی اینکه من (خدا) را در همه چیز میبینی! در لباسی که می خری در خانه ای که می خری و...
بعضی ها میگویند و علی ربهم یتوکلون یعنی اینکه مثل مرده ای در دست مرده شور،این درست نیست مرده نمیتواند کاری انجام دهد از خودش اختیار ندارد.
در حالی که این یعنی من خدا خودم را به تو نشان میدهم.
آیا این کم است ؟؟؟؟
آن مادر که به بچه میگفت، غیر از عروسک جایزه بعدی تو این هست که تو هر چه بگویی برایت میخرم.هر جا بخواهی تو را میبرم..... هر چی بگویم؟هر چی بخواهم؟
خداوند متعال همین را میفرمایند.
یعنی من رب ، طوری عاشق تو میشوم ، طوری من را میبینی که دیگر به غیر از من هیچ چیزی را نمیخواهی.
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
چطور من به این میرسم؟که فقط خدا را ببینم ؟
در آیه ۴۲ سوره مبارکه اعراف خداوند میفرمایند،فقط کسانی که ایمان میاورند،با انجام واجبات و ترک محرمات، من به ایمان میرسم.
و در قسمت
لا نکلف نفسا الا وسعها
ما فکر میکنیم که خدا به اندازه ی وسع ما تکلیف میکند ،این اشتباه هست ،ما در ایت الکرسی میخوانیم وسع کرسیه السموات و الارض، یعنی ای شیعه تو با استغفار به وسعت میرسی.
اینجا میشوی
اولئک اصحاب الجنه، از اصحاب جنت،
هم فیها خالدون.
در آیه بعد خداوند متعال توضیح میدهد که چگونه به آن وسعت آسمانها و زمین میرسی.
وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللهَُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [43]
و آنچه در دلها از كينه و حسد دارند، برمىكَنيم [تا در صفا با هم زندگى كنند]؛ و از زير [قصرهاى] آنها، نهرها جارى است؛ مىگويند: «ستايش مخصوص خداوندى است كه ما را به اين [همه نعمتها] رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را هدايت نكرده بود، ما [به اينها] راه نمىيافتيم. مسلّماً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند». و [در اين هنگام] به آنان ندا داده مىشود كه: «اين بهشت را در برابر اعمالى كه انجام مىداديد، به ارث برديد».
ما یک مقدار
غلّ را هم از وجودتان میکنیم، ضمیر «نا» آمده ،یعنی مستقیم خداوند متعال خودش را گفته است.
خدایا چطور غل را از دل من میکند؟؟؟ ،خداوند متعال میفرمایند انقدر به تو سختی میدهم، انقدر بیماری میدهم.که آن غل که همان اکراهاتت هست به چشم تو آشنا میآید و تو از آن استغفار میکنی.
در درس های قبل برای شما مثال زدم عروس خانمی را که می گفتند هر کاری برای خانواده همسرم انجام میدادم، علناً میگفتند :وظیفه ات هست،و میگفت من همیشه ناراحت میشدم و با خودم میگفنم که خدایا یه کاری خارج از وظیفه ام بکنم که اینها به من نگویند وظیفه ات هست تا اینکه سالیانی گذشت، و من در خانواده خودم برای عزیز خودم هر کاری انجام میدادم به من میگفت :وظیفه ت هست!!! و من تازه متوجه شدم در اثر اکراهی که از خانواده همسرم گرفتم الان باید عزیز خودم به من این کلمه را بگوید.
آیا این کلام برای عروس خانم آشنا نبود؟
پس خداوند متعال میفرمایند
و نزعنا ما میکنیم.
و قالوا الحمد لله الذی هدانا لهذا،
بعد از اینکه این عروس خانم به این نتیجه رسید که هر چی به مادر شوهرم و خواهر شوهرم گفتم، الان باید از زبان خانواده خودم بشنوم.
آیا این عروس خانم بی اختیار شاکر مادر شوهر نمیشود؟
و بی اختیار انسان حمد میگوید. که
خدایا دست مرا گرفتی و هدایتم کردی که در اکراهاتم مخلد نشدم.
شیعه به اینجا میرسد که خدایا اگر که بیماری به من دادی ،مشکلات به من دادی که وجودم را از غل پاک کنی،فقط
الحمد لله.
و خداوند میفرمایند که :"این بهشت بر تو مبارک باشد".
والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته
@TehranTanhamasiri