« معنویت افزایی طلاب ناب »
ا❁﷽❁ا ⚜️قال مولانا ابا صالح المهدی علیه السّلام: أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ
‏💠💠💎💠💠 ا❁﷽❁ا 💠 حقیقت معنای فرج قال مولانا الصادق عليه السلام ⚜️"تَوَقَّع أَمرَ صَاحِبِكَ لَيلَك و نَهارَك" (۶) همه مومنین در جمیع آنات مخاطب این امر می باشند که ؛ " تَوقَّع أَمر صاحبكَ لَيلك و نَهارك‏ " قال مولانا الامام محمد باقر (علیه‌السّلام) : ⚜️" مَن ماتَ وَ لَیسَ لَهُ إمام فَمیتَتُهُ میتةً جاهلیّةً، وَ مَن ماتَ و هُوعارِفٌ لاِءِمامِهِ لَمْ یَضُرُّهُ، تَقَدّم هذا الأَمْرُ أَوْ تَأَخّرَ، وَ مَنْ ماتَ و هُو عارفٌ لاِءِمامِهِ کانَ کَمَن هُو مَعَ القائِم فی فُسْطاطِه". (۷) هرکس ‍ در حالی که امامی نداشته باشد(معرفت به امام خویش نداشته باشد) بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است و هر کسی که درحال شناختن امامش بمیرد، پیش افتادن و یا تاخیر این امر (دولت آل محمد، علیهم السلام) او را زیان نرساند و هرکس بمیرد در حالی که امامش ‍ را شناخته همچون کسی است که در خیمه قائم علیه السلام با آن حضرت باشد. ✨اللّهم صل علی محمد وآل محمد أُولِی الْأَمر الَّذین فَرَضت عَلینا طاعَتهم و عَرَّفتنا بِذلِک مَنزِلَتَهمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِم فَرجاً عاجلاً 💎لذا فرج شیعیان ، در شناخت و اطاعتِ امر مولا و امام خویش است ؛ 👈همان امری که صباحا و مساء ، و در تمام آنات و لحظات مومنین می بایست خود را به آن متصل نمایند؛ 💎همان امری که مولا و امام حی ما حضرت اباصالح المهدی (روحی له الفدا) ، صباحا و مساء بر شیعیانشان جاری مینمایند ؛ آنجا که خطاب به جد غریبشان میفرمایند : ✨ یا جداه فَلَاَنْدُبَنَّك صَباحاً و مَساءً وَ لَاَبكِیَّن عَلَیك بَدَلَ الدُّموع دَماً ⚜️خدمت حضرت بقیةالله الاعظم(ارواحنا له الفدا) رسیدند و پرسیدند: یابن الحسن! چه روضه ای برایتان بخوانیم؟ آقا فرمودند: تمام روضه های کربلا و عاشورا برای من سنگین است، اما سه بار فرمودند: الشام، الشام، الشام. 👈برای من روضه اسارت عمه جانم زینب(سلام الله علیها) را بخوانید... . یکی از روضه خوانان اباعبدالله (علیه‌ السلام)، كه از جمله ی عبّاد بود، میگوید: در عالم خواب به محضر امام زمان علیه السلام مشرف شدم و عرض كردم: مولانا! آنچه در زیارت ناحیة میفرمایید:" فَلَاَنْدُبنّك صَباحاً و مَساءً و لَاَبكِیّن عَلَیكَ بَدَلَ الدُّموع دَماً" صحیح است؟ حضرت فرمودند: بلی. عرض كردم:‌ آن مصیبتی كه در آن به جای اشك خون گریه می‌كنید كدام است؟ آیا مصیبت علی اكبر علیه السلام است؟ فرمود: نه، اگر علی اكبر زنده بود، او نیز در این مصیبت خون گریه می‌كرد. گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس علیه السلام است؟ فرمودند: نه، اگر حضرت عباس هم در حیات می‌بود، ‌او هم در این مصیبت خون می گریست. گفتم: مصیبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام است؟! فرمودند: نه، حضرت سیدالشهدا هم اگر زنده می‌بود، در این مصیبت خون گریه می‌كرد. پرسیدم پس آن مصیبت كدام است؟ فرمودند: آن مصیبت اسیری عمه ام زینب سلام الله علیها است؛ 💠وجود مقدس حضرت حجة بن الحسن المهدی العسکری (أرواحنا فداه) به شیعیان ، آنانی که از امام زمان خویش جدا گردیده اند و خواهان فرج هستند میفرمایند: ⚜️«به شیعیان و محبان ما بگویید که خدا را به حق عمه جانم حضرت زینب کبری (علیها السلام) قسم دهند که فرج مرا نزدیگ گرداند». ◽️ پس از واقعه عاشورا و شهادت حضرت أبی عبدالله الحسین (علیه السلام)، جمیع ایتام (کسانی که از امام زمان خویش جدا گردیدند) تحت سرپرستی و در زیر چادر حضرت زینب الکبری سامان یافتند. ◽️آن امر فرج که انتظار و درک آن از زمان پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) تا وجود مبارک اباصالح المهدی موکدا به مومنین سفارش شده است ، با توسل به خانم شریکة الحسین صورت میپذیرد ؛ آن مخدره ای که به مطلق معنا اقامه کننده عزای اباعبد الله الحسین(علیه‌السّلام) هستند. 💎ما امام زمانی هستیم و امام زمان ما ، زینبی است ؛ اسوه حضرت اباصالح المهدی(روحی له الفدا) عمه جانشان زينب(سلام الله علیها) است، چرا که میفرمایند: ✨ في ابنه رسول الله لي اسوه حسنه(۸) 💎 مگر حضرت زینب نائبه الزهرا ؛ غير از فاطمه(سلام الله علیها) است؟! ◽️بعد از شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)، تمام چهره فاطمی در وجود ایشان متجلی گردید؛ مخدره ای که حضرت مادر تمام وصایای مادری خویش برای اباعبدالله را به ایشان کردند. ◽️الگوي حضرت اباصالح ، که با شعار "یا لثارات الحسین" قیام می کنند، حضرت زينب (سلام الله علیها) است ؛ چرا که ایشان اولین روضه خوان و منتقم خون اباعبدالله ، در دربار کوفه و شام و چهل منزل اسارت بودند. ◽️لذا همه خلق در بکاء به مولایی اقتدا می کنند که برای عمه جانشان،که اسوه حسنه حضرت می باشند ؛خون می گریند. و اين سر قيام حضرت اباصالح المهدی(روحی له الفداء)است. ✨اللهم بحق الزینب(سلام الله علیها) عجل لولیک الفرج 📓📓📓📓📓📓 (۶) بحار الانوار،ج ۹۸، ص ۱۵۹ (۷)الکافی، ج ۱، ص ۳۷۱ (۸)الغیبة، شیخ طوسی، ص ۲۸۶