🔺️مقتل العباس علیه السلام أحاطَ القومُ بالعباس فاقتطعوهُ عنه، فجعل یقاتلهم وحده: لشکر اطراف عباس را گرفتند و او را از حسین(ع) جدا کردند، پس تنها با آن‌ها می‌جنگید. فَحملوا علیه و حَمَلَ علیهم، فَفَرَّقهم:  بر او حمله می‌کردند و او هم بر آن‌ها می‌تاخت و آن‌ها را پراکنده می‌ساخت. فَکَمِنَ له زیدُ بن وَرقاء الجُهنی من وراء نَخلةٍ و عاوَنهُ حکیمُ بن الطُفیل السُنبُسي  فَضَرَبَهُ علی یمینه: پس ناگاه زید بن ورقاء جُهنی که پشت درخت خرمایی کمین کرده بود و حکیم بن طفیل سُنبُسی  هم او را کمک می‌کرد، ضربه‌ای بر دست راست او فرو آورد. کعبه فرو ریخت، چه آسیب دید؟        رکن یمانی ز شمال و یمین فأَخَذَ السّیف بِشماله فَحَمَلَ علیهم و هو یرتجِزُ: والله إن قطعتم یمینی             إنّی أُحامي أبداً عن دیني و عن إمامٍ صادق الیقینِ         نَجل النبی الطاهر الأمین شمشیر را به دست چپ گرفت و برآن‌ها حمله می‌کرد و رجز می‌خواند: والله اگر دستم را هم قطع کنید  من تا ابد حامی دینم هستم و حامی امامم که یقیناً صادق است     و فرزند پاک پیامبر امین است      فقاتل حتّی ضَعُفَ، فَکَمِنَ له الحکمُ بن الطفیل الطائي من وراء نخلةٍ فضَرَبَهُ علی شِماله: با همان حال می‌جنگید تا این که ضعف بر او مستولی شد، پس حکم بن طفیل طائی که در پشت  نخلی در کمین او بود، ضربه‌ای بر دست چپ او زد. زمزم اگر خون بفشاند رواست از غم آن قبله اهل یقین فَقَتَلَه الملعون بِعَمودٍ من حدیدٍ: عاقبت آن ملعون با عمودی آهنین بر سر مبارکش کوفت و او را از اسب به زمین انداخت! عقل ازین تاب تصور نداشت   آن چه تو دیدی ز عمود وزین فَلَمّا نَظَرَ الحسین إلی الأرض رأی أیدي أخیهِ العباس مقطوعةً و في الترابِ موضوعةً قال: أالآن انکَسَرَ ظَهري و قَلَّت حیلَتي: چون حسین(ع) نگاه کرد و دستان برادرش عباس را قطع شده و افتاده روی زمین دید، گفت: اینک کمرم شکست و چاره‌ام کم شد. واأخاه! واعباساه! وامهجة قلباه! صبح من و شام غریبان سیاه! روز من امروز چه روز پسین!؟ أشهدُ لَکَ بالتسلیمِ و التصدیقِ و الوفاءِ و النصیحةِ لِخَلَفِ النّبيّ المرسل