مدتی بود همسرم شبها برام دمنوش‌ آرام‌بخش آماده میکرد و بی‌دردسر و آروم مث یه بچه خوابم می‌برد. رفتارای عجیب شوهرم باعث شد شک کنم و یک شب که دمنوش برام اورد دور از چشمش تو سینک خالیش کردم و وانمود کردم خوردمش و خیلی خوابم میاد. رفتم اتاق خواب و خودمو به خواب زدم. تا نیم ساعت خبری نبود ولی نیم ساعت بعد گوشی همسرم زنگ خورد و با فاصله کوتاه در خونه باز و بسته شد. مطمئن شدم خبریه و سریع رفتم بیرون تا سر از کارش دربیارم. تا رسیدم تو حال در اتاق بسته شد و نفهمیدم کی اومده. سعی کردم از پشت در صداشونو بشنوم ولی فقط صدای پچ‌پچ نامفهومی میومد. دیگه طاقت نیاوردم و درو باز کردم. https://eitaa.com/joinchat/380371634Cd43222fb14 باورتون نمیشه چی دیدم😭🤦🏻‍♀👆