داستان کچل شدن بابای من خیلی ترسناک و بامزه‌س. بیچاره یکی از روزهای بیست و‌چند سالگی کلشو تراشیده و با خونواده خداحافظی کرده که بره سربازی، بعدش قسمت شده دوباره خونوادشو ببینه ولی موهاشو هرگز. 🗣»پرجین« ➺ @Twitter_eita [عضویت]