ميزگرد نقد مجموعه تلويزيوني «باباسفنجي»
با حضور:آقاي رضا رحمتي (كارگردان پويانمايي)
حجهالاسلام عبدالكريم صالحي (كارشناس مذهبي)
آقاي ياسر محدثي (كارگردان پويانمايي)
حجهالاسلام رضا مهكام (روانشناس كودك و نوجوان)
و خانم مرضيه وزيري مقدم (فيلمنامه نويس)
مجموعه تلويزيوني «باباسفنجي» كه در قالب پويانمايي طنز توليد شده و در طول سالهاي گذشته در كشور ما - در شبكه خانگي و سپس از 2 سال پيش در صداوسيما- پخش ميشود، يكي از پُربينندهترين برنامههاي تلويزيوني امريكا است.
قهرمان داستان؛ يعني «باباسفنجي»، همراه چهار شخصيت ديگر، در فضايي تخيلي در زير دريا در اغذيهفروشي كار ميكنند و در هر برنامه ماجرايي جداگانه ميآفرينند. قهرمان داستان نماينده مردي است كه هنوز رفتاري كودكانه دارد و با شلوغكاريهايش بيننده (اعم از كودك و بزرگسال) را سرگرم كرده و گاه ميخنداند.
هرقسمت اين مجموعه، در اصل حدود 30 دقيقه است و تاكنون حدود 350 قسمت آن توليد و در امريكا پخششده است. اولين قسمت اين مجموعه درست 15 سال قبل (جولاي 1999) در كشور توليدكنندهاش نمايش داده شد و از آن بسيار استقبال شد و كمكم به هفتاد تلويزيون در كشورهاي ديگر راه يافت. اهل فن، خالق باباسفنجي را يكي از تواناترين پويانگاران (انيماتورهاي) چند دهه اخير امريكا ميشمارند. شدت استقبال از اين مجموعه، بهطور مرتب سالانه جوايزي را نصيب سازندگان كرده و ده سال پيش (2004 م)، اولين فيلم سينمايي آن نيز به نمايش عمومي درآمد كه آن نيز مورد استقبالي چشمگير واقع شد. قرار است فيلم سينمايي «باباسفنجي 2» نيز تا پايان سال ميلادي جاري ارائه شود.
موفقيت اين مجموعه كارتوني سبب شده، كار مجموعهسازي تلويزيوني پويانمايي رونق گيرد.
اما چرا اين مجموعه اينقدر مورد توجه قرار گرفته است؟ و آيا براي ما هم همينقدر پرجاذبه است؟
اين موضوع محور ميزگردي است كه با حضور پنج تن از كارشناسان رشتههاي مختلف كه در تاريخ 5 مرداد 1393در دفتر مجله برگزار شد تا هركدام از دريچه تخصص خود به آن بپردازند.
البته سخن با همين تمام نميشود و جاي آن دارد كه «باباسفنجي شلوار مكعبي» بهعنوان پديده مهم رسانهاي در سطوح مختلف زير ذرهبين برود، مبادا سالها بعد تأثيراتي ناخوشايند از آن در جامعه آشكار شود.
كليد واژه: نقد باب اسفنجي
براي ديدن تصوير به پي دي اف مراجعه كنيد
ضمن سپاسگزاري از سروران درخواست ميشود، شروع فرمايند.
حجهالاسلام مهكام: اجازه ميخواهم بگويم كه فضاي روانشناسي كاملاً متفاوت از فضاي هنري است. آنچه يك سناريونويس يا كارگردان از لحاظ رسانه نگاه ميكند، بيشتر تكنيكهايي است كه از بُعد ساخت هنري فيلم مهم است، اما در روانشناسي به اثراتي كه اين كارتون ميتواند روي مخاطب بگذارد، توجه ميشود و معمولاً نيز ديدگاه انتقادي بيشتر از ديدگاه مثبت است. چون فضاي رسانه بهگونهاي است كه شما هر كاري كنيد، ايراداتي دارد. نميتوانيد پويانمايياي بسازيد كه هيچ ايرادي نداشته باشد. ولي اين منافاتي ندارد با اينكه فيلم از نظر هنري جذاب باشد. بحث روانشناسي رشد (يا ترجمه درستتر روانشناسي تحولي) براي هر گروه سِني ويژگيهايي را از لحاظ عاطفي و شخصيتي و هيجاني و هوشي و رفتاري يا حتي فيزيولوژيك برميشمارد و قالب و نورمي را تعريف ميكند و بر اساس آن ميگويد چه چيزهايي براي اين سن جاذبه دارد و چه چيزهايي ندارد و چه چيزهايي براي آن خوب است و چه چيزهايي ضرر دارد و چه آموزشهايي براي آن توصيه ميشود. اين يك علم مادر و علم پايه است و تمام اجتماع از آن استفاده ميكند.
از دريچه اين علم، ميتوان گفت كه باباسفنجي براي گروه سني پنج تا دوازده ساله طراحي شده و شايد اين گروه بيشتر تحت تأثير آن قرار ميگيرند. اشكالاتي در اين مجموعه ديده ميشود كه ميتوان آنها را چنين خلاصه كرد:
كودك در اين سنين پيامهايي را دريافت ميكند كه روشن و آشكار باشد؛ ولي قسمتهايي از باباسفنجي كه من تماشا كردهام، فاقد چنين پيامي است. البته همه را نديدهام و آنچه هم ديدهام از صداوسيما بوده است و احتمال ميدهم كه در مرحله پالايش، برخي تصاوير يا مفاهيم غيراخلاقي در تلويزيون ايران حذف شده باشد و در نتيجه پيام هم از دست رفته باشد. بههرحال از اينگونه فيلمها چيزي بيش از سرگرمي نصيب كودك و نوجوان نميشود. كه اين اولين اشكال است.