"ر ما پیش همیم. توی یه شهر." "و آرزوهامون، چقدر دورن." "ر تو فکر می‌کنی می‌شه ازین در بیرون بزنیم؟ می‌شه؟" "ز جان! پس چی؟ بیرون بزنیم." "بعدش کجا بریم؟ بعد از این در و دیوار؟" "قدم بزنیم تا خونه‌ی شما." "از این‌جا تا فرهنگ؟ همه‌ی راه رو؟" "تا هرجا که پامون جون داشت. تا هرجا که شد." "پس بریم." "فکر می‌کنی کِی می‌رسیم؟" " احتمالا ٩. بعدش چیکار کنیم؟" "حرف بزنیم." "تا کِی؟" " تا خودِ صبح." "مثل همیشه؟ شبیه وقتی آقاجون زنده بود؟" "مثل همیشه ز جان! درست مثل وقتی آقاجون نفس می‌کشید."