…
اینکه ما گمان کنیم ابزارسازی و ساختارسازی در عرصهٔ تمدّن، به عهدهٔ بشر گذارده شده و دین از خود، خلع ید کرده و بهعنوان ناظر نشسته تا هر موضوعی خلق و اختراع شود و نهایتاً او، یکی از احکام خمسه را بر آن بار کند، عین سکولاریسم است..
اینکه بشر از اسب و استر و الاغ -که خداوند بابت خلق آنها برای مرکببودنِ انسان و حملِ بار و... با امتنان یاد میکند- پایین بیاید و سوار بر ماشینی شود که ضایعات عظیم بر طبیعت و جوامع تحمیل میکند، و ما فکر کنیم این امری طبیعی و بلکه لازم و تکاملی بوده است، عین سکولاریسم است.
انفعال محض حوزه در برابر مدرنیته و مظاهر علمی و تکنیکی آن دلیلی جز این نگاه غیر دینی ندارد. حوزهای که فکر میکند عبور از پول حقیقی (نقدین) به پول اعتباری (اسکناس و اخیراً پول دیجیتال) یک تحوّل عادی و طبیعیِ تمدّنی بوده و در هیچ درسخارج فقهی ده دقیقه در اینباره بحث نمیشود، هرگز نمیتواند ماجرای چپاول اقتصادجهانی را توسط حاکمیت سیستم دلار درک کند و نیز نمیتواند بفهمد که یکی از مهمترین دلایل بحران اخیر ارزی در کشور، خلق بیحساب اسکناس و پول توسط بانک مرکزی و دولت است. کاری که در اقتصادهای سنتی هیچ سلطان جائر و فاسدی نمیتوانست به دلیل استفاده از پول واقعی و نقدین انجام دهد.
تا وقتی ما سؤال نکنیم اساساً چرا باید پدیدههایی چون فیسبوک و توییتر و تلگرام و اینستاگرام، ابداع و اختراع شوند؟ اساساً اختراع اینها به کدام نیازِ واقعیِ ارتباطی و اجتماعی و فرهنگی انسان و جامعهٔ انسانی مربوط است، هر قدر هم که صحبت از کنترل و مدیریت آنها کنیم، در واقع کمرگاه بحث را نگرفتهایم.
وقتی تلقّی عمومی ایناستکه این ابزار، محصول سیر تکاملی بشر در عرصهٔ ابزارسازی است، هرگونه بحث شما دربارهٔ مدیریتکردن و محدودکردن اینها، بهمعنای ایستادگی و مقاومت در برابر روند تکاملی بشر تلقی میشود و شما انگ تحجر و... میخورید.
وقتی تلقّی مرجع تقلید ما این باشد که ما عصر حجر داریم باید هم به تمدّن غرب لا اقل در بُعد معیشتی بهعنوان عالیترین مراحل تحوّل ابزاری بشری از حجر و چماق به فیسبوک و اینستاگرام و تلگرام و ماهواره و موبایل و... نگاه کند و با یک سفر به غرب و دیدن مظاهر تمدّن غربی، شیفتهٔ سبک زندگی آنجا در ابعاد معیشتی و مادّی شود و... .
خلاصه این که حوزه، غرق سکولاریسم است و بحث در اینباره، از جدّیترین مباحث مورد نیاز حوزه است...
…
مرحوم آیةالله فاضل لنکرانی بعد از سفری که برای معالجه به انگلیس داشتند، سخت مجذوب این کشور و لندن ( لابد از جهات تمدّنی و تکنیکی و...) شده بودند و در وصیتنامه شان مینویسند:
«ميل دارم كه در لندن كه دروازه دنيا و خانه دوم همه كشورها است موسسهای براي ترويج مكتب اهلبيت عليهمالسلام و نشر معارف شيعه اثنیعشريه تأسيس گردد»
📍
yon.ir/r5o6v
___
👈 بازتاب برخیاز مهمترینهای جاری در کانال واکاوی ↙️
🆔🔎
@vakavi