💠 قسمت اول روایت 🌹 داشتیم تو گلزار شهدای شقرا قدم می‌زدیم دیدم یه جوانی یه بسته پارچه‌ای دستشه اومد نزدیک گفت باقیمانده پیکر شهید رو باید چیکار کرد؟؟ گفتم چطور⁉️ 🔰 گفت من برادر شهیدم و امروز قطعه ای از دست شهید رو پیدا کردیم آوردم اینجا ببینم باید چیکار کنیم!؟ گفتم باید دفن بشه! ▪️ دست شهید فضای گلزار رو ریخت به هم و باعث شد بساط روضه قمربنی هاشم برپابشه، جای شما خالی کنار دست بریده شهید یه روضه اباالفضلی خوندیم و فیض بردیم، جنوب لبنان جای عجیبیه! ▫️ لازم نیست منتظر بمونی تا بهشت رو زیارت کنی، ان شاءالله بیای جنوب لبنان، هم معنویت و نور از شهداش بگیری و هم درس مقاومت و شجاعت از مردمش بگیری! این هم قصه دست بریده شهید زین العابدین که روز ما رو ساخت!🥺😭 🎙 🌹 🌐 فانوس قرن: http://eitaa.com/joinchat/81461248Cc536844d89