#روایت_سفر
داشتند روضه می خوانند ...
روضه سنگین ...
دیدم دور از همه چیز دارند بازی می کنند در صحن مسجد ...
دنبال هم می دوند و همدیگر را صدا می کنند ...
پدری هم از روضه بیرون آمده بود و با لباس طلبگی با پسرش ماشین بازی می کرد .
گفتم از شما بعیده حاج آقا جواب داد :
کودکی کردن زیر سایه اش خوش است...
✅یادداشت های یک بیننده
🆔
https://eitaa.com/Viewer_notes