◀️شبهه
#شماره_1765
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
میدانید چرا اسکندر مقدونی بر سنگ کورش کبیر گریست؟
اﺳﮑﻨﺪﺭ ﻣﻘﺪﻭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ زﺩ ﻭ جنایت های بسیار نمود...
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﻓﺖ، ﺑﺎﮐﺘﯿﺒﻪ ﺍﯼ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻥ مقبرﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ کبیر ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ...
( اﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯼ...
بداﻥ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ که ﭘﺎﯼ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﮐﺴﯽ نهاﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ زﻧﺪﮔﯽ، ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻥ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ و ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...
ﺑﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ﻣﻮﺟﺐ ﺁﺯﺍﺭ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﯿﮕﻨﺎﻫﯽ ﻧﺸﺪﻩ...
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﺭﺱ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﮔﺴﺘﺮﻩ
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮﺍﻥ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﯽ ﺑﺮ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ...
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻣﻦ، ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻫﺎﯾﯽﺑﺨﺶ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ
ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﭼﺸﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺗﺎﺝ ﻭ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﯾﺎﺭ ﻭ
ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ...
ﭘﺲ ﺑﻪ ﭘﺎﺱ ﻧﯿﮑﻮﯾﯿﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺧﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﺒﺨﺶ... )
*همیشه جاوید کوروش کبیر*
ایرانی نیستی اگه کپی نکنی
زنده باد ایران و ایرانی
#باستانی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
اینجا هم مثل سایر مطالبی که از سوی کوروش گرایان و از زبان وی به جهت بالا بردن مقام و منزلت این شاه هخامنشی جعل میشود، شاهد یک جعل ناشیانه هستیم.
با رجوع به منابع تاریخی، روشن می شود چنین مطلبی صحت ندارد و آنچه که در این منابع آمده به شرح زیر است⬇️⬇️⬇️
1⃣ اسکندر مقدونی پس از تصرف ایران، نه تنها قصد تخریب مقبره ی کوروش (صرف نظر از اینکه همین بنای فعلی منتسب به وی بوده یا خیر) را نداشته، بلکه کسانی را که به آن بی احترامی کرده بودند، مجازات نمود.
👈بعد از چندی اسکندر از اینجا (هلیل رود) از راه سیرجان به پاسارگاد رفت و مطلع شد که قبر کوروش را نبش کرده اند. [1]
👈اسکندر نسبت به آن دخمه، احترام قائل شد و آنان را که در غیاب او به آنجا دستبرد زده بودند، مجازات نمود. [2]✅🌺
2⃣ متن کتیبه ای که در مقبره ی کوروش بوده، چه بوده است؟
👈آریان (مورخ یونانی) پس از توصیف مقبره ای که در وسط باغهای سلطنتی پاسارگاد واقع بوده، به شرح زر و زیور و البسه ی قیمتی و قالی های ارغوانی و جواهر گرانبهاي دیگر دخمه پرداخته، می نویسد⬅️« در این جا کتیبه ای به خط پارسی نوشته بودند که مضمون آن چنین بود: "ای مرد فانی،من کوروش پسر کمبوجیه هستم. من دولت امپراطوری را بنا کردم و حکمران آسیا بودم. به این مقبره ی من رشک مبر."»
👈(اما) به روایت پلوتارک، اسکندر پس از خواندن کتیبه دستور داد، ترجمه ی یونانی آن را بنویسند ⬇️
" که ای مرد هرکه باشی و از هرجا بیایی _زیرا می دانم خواهی آمد_ من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا کردم. پس به این زمین کمی که تن مرا می پوشد، رشک مبر." [3]
👈(اسکندر) چون به پارس رسید ... آگاهی یافت که خوابگاه کوروش را باز کرده و آن را تهی ساخته اند. پولیماخوس که این کار را کرده بود، الکساندر فرمان داد او را بکشتند...
بر گور کوروش چنین عبارت هایی نوشته: ای مرد هر کسی تو هستی و از هر کجا می آیی ( زیرا می دانم که تو خواهی آمد ) من کوروش بنیادگزار پادشاهی پارس می باشم. از این اندک زمینی که تن مرا پوشانیده بر من رشک مبر.
خواندن این جمله الکساندر را تکان داده او را به ناپایداری کارهای آدمیان متوجه ساخت و دستور داد که در زیر عبارت معنای آن را به یونانی نقش کنند. [4]✅🌺
3⃣ ادعا شده،کوروش نوشته بوده است⬅️«من جز به اندیشه و گفتار و کردار نیک با کسی رفتار نکرده ام.
چطور می توانیم بپذیریم کوروش سخنی بر مبنای اعتقادات زرتشتی بیان کرده در حالی که
❗️در هیچ یک از نقل قول هایی که به کوروش مربوط می شود، سخنی از آیین زرتشتی و یا نامی از زرتشت نرفته است.
‼️در اوستا و هیچ یک از متون زرتشتی نامی از کوروش برده نشده است.
❗️‼️زرتشتیان مردگان خود را به خاک نمی سپردند و بسان کوروش مقبره و بارگاه نداشتند.
‼️‼️در کتیبه ی مشهور فتح بابل، به صراحت از خدایان بابلی به ویژه "مردوک" ستایش شده و کوروش پیروزی و پادشاهی خود را مدیون او می داند.کوروشی که به فرمان مردوک، اقدام به برگرداندن بت ها و پیکره ی خدایان سومر، اکد و ... به معابدشان کرده و در بازسازی آنها کوشیده است، قطعاً نمی تواند یکتاپرست بوده باشد. [5]
بد نیست در اینجا اضافه کنیم که جیمز هوپ مولتون، (1917_1863) محقق انگلیسی،که کتب و مقالات بسیاری درباره ی زندگانی زرتشت به رشته ی تحریر درآورده است، در فصل دوم کتاب ⏪"دین زرتشتی نخستین" ،با استناد به سخن هرودوت، کوروش را (برخلاف داریوش)، نه زرتشتی که به احتمال بسیار طبیعت پرست(پرستنده ی قوای طبیعی)می داند.[6]✅🌺
4⃣ ادعا کرده اند که، کوروش نوشته است⬅️«هیچ انسان بی گناهی را آزار نداده است و ارتش وی، یار و پشتیبان انسان های ستمدیده بوده است».