📛 شبهه 📛 طنز تلخ/ از رضاشاه بیاموزید! در تاریخ همواره از رضا شاه بعنوان فردی مستبد و دیکتاتور و از آیت ا... مدرس بعنوان یک روحانی ضد استبداد و دیکتاتوری یاد میکنید! با این وصف از مجلس دوم تا مجلس ششم (از 1288 تا 1307) به مدت پنج دوره نماینده مجلس باقی ماند که در دو دوره آن رضاخان یا وزیر جنگ یا رئیس الوزرا و یا پادشاه بوده است! چگونه است که کسی مثل مدرس که بزرگترین مخالف شخص رضا شاه است و سلطنتش را از اساس قبول نداشت چندین دوره براحتی و تنها براساس رای مردم نماینده مجلس شد و رضا شاه نیز با وجود همه استبداد و دیکتاتوری و در عین حال قدرتی که داشت هرگز مانع از حضور سرسخت ترین مخالف خود به مجلس نشد و او را فاقد صلاحیت ندانست! ولی اکنون شورای محترم نگهبان حتی به کسانی که نظام جمهوری اسلامی را پذیرا هستند وصرفا بخاطر انتقاداتی که دارند، انان را فاقد صلاحیت میداند و اجازه ورود به صحنه رقابت و انتخابات نمی دهد!؟ ❇️ پاسخ ❇️ 🆔 @wiki_shobhe ❶⇦ چه کسی مدرس را سال ۱۳۰۶ ترور (نافرجام) کرد؟ چه کسی ایشان را در سال ۱۳۰۷ به مدت ۹ سال تبعید و سپس به شهادت رساند؟ با دستور چه کسی؟ وقتی دوتا کتاب تاریخی نخوانده‌ای مجبور می‌شوی برای دفاع از حکومت مستبد پهلوی دست به تحریف تاریخ بزنی ولی تاریخ توان دفاع از خود را دارد. ❷⇦ مدرس از جمله مخالفان سرسخت رضاشاه بود. در مجلس شش مدرس جزء اقلیت بود، اما با اعتبارنامه‌های نمایندگانی که با مداخله مجلس راه یافته بودند، مخالفت کرد. این واقعه برای شاه گران آمد و به ترور مدرس در هفتم آبان ۱۳۰۶ منجر شد، اما وی از این توطئه جان سالم به در برد. رضاخان سرانجام تصمیم به مقابله اساسی با مدرس گرفت. او در انتخابات مجلس هفتم از قرائت آرای مدرس ممانعت کرد و جلوی ورود او به مجلس را گرفت. از آن زمان به بعد، مدرس تنها در مدرسه سپهسالار تدریس می‌کرد.(علی مدرسی، مدرس شهید نابغه ملی ایران، ص۳۴۵) رضاشاه سپس مدرس را در ۱۶ دی ۱۳۰۷ش دستگیر و ابتدا به خراسان و سپس خواف تبعید کرد. سرانجام هم در ۱۰ آذر ۱۳۱۶ش پس از و سال تبعید به دستور رضاشاه، مدرس را از خواف به کاشمر انتقال داده و در آنجا به شهادت رساندند. (همان، ۲۶۱) ❸⇦ رضاخان برخلاف محمدعلی شاه (که مجلس را به توپ بست) کوشید به شیوه دیگری با مجلس مقابله نماید. او ظاهر مجلس را حفظ کرد، اما با دخالتها انتخابات و تصمیم گیری‌های مجلس شورای ملی آن را کاملا به یک مجلس فرمایشی تبدیل کرد و مجلس را به ابزار دست خود تبدیل نمود. طی 16 سال حکومت رضاخان، (۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰) وضعیت به کلی متفاوت شد. بدین شکل که مجلس ششم تا سیزدهم که در این مقطع زمانی واقع شدند، همگی مجالسی فرمایشی و صوری بودند؛ زیرا در این دوره شخص رضاخان نتایج انتخابات و ترکیب هر مجلس را مشخص می‌کرد. در زمان رضاشاه به اندازه یک الی دو دوره انتخابات آزاد مجلس برگزار می­شد. اما از سال‌های 1306 و 1307 به بعد مجلس کاملا تحت نظر دربار بود. 👈 تیمور تاش وزیر دربار شاه در خاطرات خود می‌گوید که در آن زمان رسم بر این بود که فرماندار و شهربانی هر محل دستور داشتند که چند نفر را برای انتخابات مجلس معرفی کنند.  http://www.iichs.ir/News-4802 👈 رضاخان با همکاری رئیس پلیس خود، اسامی گروهی از نامزدها را برای وزیر کشور تهیه می‌کرد و وزیر کشور نیز اسامی آن افراد را برای استانداران ارسال می‌کرد. آنها نیز فهرست مذکور را به شورای نظارت بر انتخابات که وزارت کشور تعیین می‌کرد، می‌فرستادند. بنابر این مجلس دیگر نه یک نهاد مقید و مؤثر بلکه نهادی بی‌خاصیت بود و به صورت لباس آراسته‌ای در آمده بود که بدن عریان حکومت نظامی را می‌پوشاند.(رضاخان و توسعه ایران، حسین فلاح‌زاده، ص۱۱۶) ❹⇦ یکی از وزرای رضاشاه پس از چند سال اظهار می‌کند که: "از آنجایی که شاه اصرار داشت تا همه کارهای اجرایی باید توسط قوه مقننه تصویب شود، مجلس به مکانی برای اعمال تشریفاتی تبدیل شده بود.(ارواند آبراهامیان؛ ایران بین دو انقلاب؛ ص۱۷۱_۱۷۲) این وضعیت از دید نمایندگان و سفرای خارجی مقیم ایران هم پنهان نبود. سفیر انگلیس در تهران در سال ۱۳۰۵ ش یعنی یک سال پس از پادشاهی رضاخان در گزارشی می‌نویسد: مجلس ایران را نمی‌توان جدی گرفت، نمایندگان مجلس نمایندگان آزاد و مستقلی نیستند و انتخابات مجلس آزادانه برگزار نمی‌شود. هنگامی که شاه طرح یا لایحه‌ای را مدنظر دارد، تصویب می‌شود؛ زمانی که مخالف است، رد می‌شود و هنگامی که بی‌اعتناست، بحث‌های فراوانی صورت می گیرد.(همان) 👇ادامه پاسخ👇