🌨
داستانها چگونه شکل میگیرند؟
💫آن جا که رشته ی نازک نور، لرزان، از میان ظلمت خیس شب میگذرد و روی برفها آرام می گیرد، آنجا که به هنگام سنگینی برفها، درختان قد خم میکنند،
آنجا که نگاه جستجوگر دوربین، در سکوت شب یخ میزند... اینها مصالح ارزشمندی است که البته با همت خوب دیدن و خوب شنیدنِ هنرمند شکار می شود و با ذوقی هنری ثبت میشود. این تمام مواد لازم
نیست!!
خیلی وقتها طبیعت اطراف ما مواد خام خلق
#داستان را در اختیار ما قرار می دهد. اما آیا همین یک شرط برای خلق اثری داستانی کافیست؟! داستان نیاز به تقابل و تضاد دارد، نقطه ای که در فضای موجود خلل ایجاد کند.
آن جایی که عنصری مقابل دیگر عناصر
یکپارچه داستان بایستد و مقاومت کند
نبرد حاصل، سیر داستان را می سازد.
⛲️مثلا همین تصویر را خوب ببینید!
اینجا همهچیز ساکن و ساکت است. آرام برف میبارد و شب از نیمه گذشته.
اینجا هیچ داستانی نیست و با همین روال، تا صبح هم نخواهد بود.
اما تصور کنید؛
روی برفهای دست نخورده رد پایی تازه جا بگیرد،
یا سایهای بلند قامت روی دیوارهای یخزدهی کوچه بلغزد،
یا صدای جیغ و گریهی کودکی سکوت کوچه را بشکند،
یا ناگهان سفینهای کوچک و مرموز روی برفها سقوط کند،
یا مردی هراسان طول خیابان را بدود و در تاریکی کوچه ناپدید شود، و..... .
⚔
اینجا همان تقابل اتفاق افتاده و داستانی در حال شکل گرفتن است.
مهم اینست که شما از کدام پنجره نگاه میکنید.»
📚گشت و گذار در دنیای داستان
#داستان_نویسی
🌊جریان؛ تربیت نویسندهٔ جریان ساز 🌊
💠
@jaryaniha
در جریان باشید! 🌱