امشب از باده خرابم کن و بگذار بمیرم غرق دریای شرابم کن و بگذار بمیرم زندگی تلخ تر از زهر بود گر تو نباشی بعد ازین مرده حسابم کن و بگذار بمیرم تا به کی حلقه شوم سر بدر خانه بکوبم از در خانه جوابم کن و بگذار بمیرم اشک گرمم که به نوک مژه چون شمع بلرزم شعله شو، یکسره آبم کن و بگذار بمیرم خسته شد دیده ام از دیدن امواج حوادث کور چون چشم حبابم کن و بگذار بمیرم