خدا را نزدِ خود هر شب تماشا کرده ای هرگز؟
بغل وا کرده ای؟ خود را مهیا کرده ای هرگز؟
هوایش را تنفس کرده ای وقتی نفس تنگ است؟
برایش قلبی از احساس،، دریا کرده ای هرگز؟
همان اندازه که او دوستت دارد ،تو هم آیا
خدا را با تمامِ خود ، تمنا کرده ای هرگز؟
ستایش کرده ای آغوش گرم و مهربانش را
بگو! بی عشقِ او جان را شکوفا کرده ای هرگز؟
برای روزهایِ سختِ تنهایی، برای بی کسی هایت
خدا را گوشه ای از خلوتت جا کرده ای هرگز؟