امروز روز خواستگاری است مثلا، اما از داماد خبری نیست!
دو زن و مرد مسن و مومن که مادر و پدر داماد بودن فقط حضور داشتند.اصلا داماد حتما کسر شانش بود در این آلونک را بزند و دختر بخواهد.از دل فاخته گذشت نکند عقب مانده ای چیزی باشد و بر فکر خودش خندید.فاخته هم فقط یکبار سینی چای برده بود و بعد به اتاقش رفته بود.صحبتها را از اتاق میشنید.پدر مثل زمان عهد قجر شیر بها می خواست.از استرس ناخنهایش را می جوید.مادر بدون اهمیت به حرفهای مفت پدر فقط شرط ادامه تحصیل گذاشت...❤️🩹!!
بـراي خوندن ِادامـه رمـان اینجـا عضو بشیـد✌️🏼🌸^^
- https://eitaa.com/joinchat/1704067345Ced9bda871a