توی یک جمعی بیحوصله نشسته بودم! مجلهای برداشتم و ورق زدم، مداد لای آن را برداشتم و تا توی دلم خواندم سه عمودی، یکی گفت بلند بگو!
گفتم یک واژهی سه حرفیه، “از همه چیز برتر است”. حاج آقا گفت پول! تازه عروس گفت عشق! شوهرش گفت یار! کودک دبستانی گفت علم! حاج آقا پشت سر هم گفت اگه پول نمیشه طلا، سکه! گفتم نه حاج آقا، اینها نمیشه. گفت پس بنویس مال! خسته شدم و با تلخی گفتم نه، نمیشه. دیدم ساکت شد. مادربزرگ گفت عمر! سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت کار! محسن خنده تلخی کرد و گفت وام! یکی بلند گفت وقت! یکی گفت آدم! دوباره یکی گفت خدا …
خنده تلخی کردم و مداد را گذاشتم سر جایش ولی دریافتم، هرکسی در زندگی جدول خود را دارد. شاید کودک پا برهنه بگوید کفش، کشاورز بگوید برف، ناشنوا بگوید نوا، نابینا بگوید نور، و من هنوز پس از سالها در این فکرم که واژهی سه حرفی جدول زندگی من چیست؟ تو چطور؟ …
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝