رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_شصتودوم
هاناتامنودیدجیغکشید
-دیونهاونهدفونوبردارازگوشت،صدای
جیغتوخودت.همبشنوی
هاناپریدتوبغلم:کیاومدی؟
_سهچهارروزیمیشه
هانا:لوووس،دلمبراتخیلیتنگشده.بود
-منمهمینطور
هانا:آقارضاهماومده؟
-اره
هانا:امشبمیریهمراش؟
-اره
هانا:نمیشهنری؟
_نوچ،بدونرضاخوابمنمیبره
هانا(زدبهبازوم):آهاهمیندوروزیفهمیدی
نه
_ارهدقیقا،اصلاهیچحسیبهاتاقخودم
ندارم،ولیاتاقرضا،بویزندگی.میده،بوی
آرامشمیده،حرفاش،خنده.هاش
مثلویتامینمیمونه
هانا:خانمویتامین،باشه،حالابروپایین
آقایویتامینتنهاست
_دیونه
رفتمپایینکناررضانشستم
رضاهمبانگاهشبراندازممیکرد
مامان:رهاجان،یهلحظهبیا
_چشم(لبخندیبهرضازدموبلندشدم)
همینلحظهدربازشدوبابااومدتوخونه
رفتمبغلشکردم:سلامباباجون
بابا:سلامبابا،خوبی؟
_مرسی
بابارفتسمترضاومنمرفتمتوآشپزخونه
#روزانهچهارپارت_هرشبساعت۲۱