بعضى مردها وقتى می‌آیند خانه، بجاى اینکه خستگى را از تن زن بیرون کنند، کارى می‌کنند که خستگى به تن زن می‌ماند، آن بیچاره از صبح مشغول کار و زحمت و یا در حال بچه‌دارى، بعضی‌ها کار بیرون هم دارند، بعضی‌ها ندارند، هزارتا کار مهم که آسایش زندگى بسته به آنهاست. این آقا حال مثلًا با یکى اوقات‌تلخی کرده، حال می‌آید خانه، اوقات تلخی‌اش را منتقل می‌کند به خانواده ...او هم باید به‌نوبه‌ی خودش بداند که این هم خسته است، این هم توى خانه مشغول زحمت است. وقتیکه وارد خانه می‌شود با روی گشاده، با روى باز، با تقدیر از همدیگر، بدون تعارف، با صمیمیت و صمیمیت هم با محبت و با اعتماد متقابل حاصل می‌شود.