بسم الله
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دیدار پدر و پسری که به قیامت افتاد
☘☘☘☘☘☘
حضرت یعقوب ( علیه و علیهم السلام ) ۱۲ پسر دشت که از میان پسران حضرت یوسف ع سرنوشتش آنطور مقدر شد که از نزدش دور گردد ، که همین درد هجران باعث نابینایی و .... که همه میدانیم و خوانده و شنیده ایم . مرحوم حاج محمد کاوه تنها یک پسر داشت ، ایشان توانست این یگانه پسر خود را با تعالیم اسلامی و تفاسیر قرآن آشنا و سپس در کنار خود در صف مبارزین و معترضین به نظام طاغوت قرار دهد، که پس از آن این یگانه پسر در سن ۱۹ سالگی به منطقه پر خطر خطه غرب کشور( کردستان و آذربایجان غربی ) عزیمت و توانست با فرماندهی هوشمندانه و شجاعانه خود ریشه داعشی های آن زمان ( کوموله _ دموکرات ) را ازبین برده و چتر امنیتی را بر سر مردم منطقه غرب کشور گسترانده تا امروز ما شاید امنیت پایدار در آن خطه بوده و مردم مظوم و زجر کشید ه اش از لوث پلید وجود آنها نجات یابد . لذا هروقت مرحوم حاج محمد برای دیدار پسر به لشکر می آمد ، ایشان یا در حال طرح ریزی عملیات و یا در محور عملیات درگیر با ارازل و اوباش بود بشکلی که پدر بطور کامل ایشان را سیر نمی دید و یا اگر پسر به زادگاه خودمشهد مراجعه می کرد ، پیگیر کارهای پشتیبانی لشکر و جلسه با فرماندهان و ... یعنی یک دیدار سیر و کامل که پدر و پسر همدیگر را ببیند ، حاصل نشد تا این حسرت بر دل این پدر ماند و به آرزویش نرسید ولی همیشه چهره با نشاط و نمایانی داشت و گاها در مصافه ها و دیدارها وقتی اسم شهید را می آوردیم، اظهار می داشت خواست خدا این بود و ما راضی به رضای خداوند متعالیم ، حضرت یعقوب ع بعد از چهل سال دیدگانش به صورت معشوقش بینا و مدتی در کنار هم بودند ، ولی این پدر چهره سیر و کامل او را را ندید ولحظه ای نبود که آرام بخوابد تا خبر شهادت به ایشان رسید و در نهایت به دیدار حق شتافت . بدون اینکه دیدارها کامل شود . البته این داستان امروز و دیروز اکثر والدین شهدا است که به این سرنوشت گرفتار بوده و هستند . روح همه شهدا و این پدر و پسر شاد .
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼