ورود این اندیشه در جوامع اسلامی
گروهی که از کشورهای اسلامی برای تحصیل یا کارهای تجاری، یا سیاحت به فرنگ رفته بودند، این طرز فکر را به هنگام بازگشت بهعنوان ارمغان غرب، به شرق اسلامی آوردند، که دین باید از سیاست جدا باشد؛ بی آنکه تفاوتهای عظیمی را که میان اسلام و مسیحیتِ تحریف یافته وجود داشت درک کنند و به تفاوت فرهنگ اسلامی حاکم بر این کشورها با فرهنگ کلیسا بیندیشند.
برخی از کشورهای اسلامی، تسلیم این توطئه استعماری و تبلیغاتی شدند، و آن را بهعنوان یک اصل اساسی پذیرفتند، با توجه به اینکه دولتهای غربی که بهخاطر حفظ منافع نامشروع خود، از قدرت حکومت اسلام، سخت بیمناک بوده و هستند، این مساله را به شدت دنبال کردند و کشورهای غربزدهای همانند ترکیه، پیروی از این نظریه را سرلوحه کار خود قرار دادند، و حکومت لائیک بر اساس «سکولاریسم» (حکومت منهای دین) را تشکیل دادند.
هنگامی که انقلاب اسلامی ایران به ثمر رسید و نخستین حکومت اسلامی انقلابی تشکیل شد، همگی در غرب انگشت حیرت بر دهان نهادند که مگر میشود مذهب زمام حکومت را به دست گیرد؟ و بعد از آنکه دیدند این حکومت ریشهدار و با ثبات شد، برای اینکه انقلاب اسلامی در مرزهای این کشور محدود بماند و الگویی برای سایر کشورهای اسلامی نشود، دست به تلاشهای ویرانگر زیادی زدند.
خوشبختانه با درایت امام خمینی (قدسسره) و یاران ایشان آن توطئهها نقش بر آب شد، و تفکر تاسیس حکومت اسلامی در بسیاری از کشورهای اسلامی در قاره آسیا و آفریقا، بهعنوان یک تفکر زنده و نجات بخش درآمد، هر چند غربیها و غربزدگان در برابر آن به شدّت مقاومت میکنند و در این راه از هیچ کاری، از جمله انواع تهمتها، برچسبها، دروغها و تبلیغات مغرضانه و القای شبههها، فروگذار نیستند.
4