دومین تجربم زمانی بود که سه ماهه باردار بودم و تازه متوجه شده بودم که همسرم اعتیاد پیدا کرده وقتی موضوع رو فهمیدم باهاش بحثم شد که چرا این راه رو رفتی و اون گقت که به خودم ربط داره منم تا بهش گفتم پس به پدرت میگم تا اونم در جریان این کارت باشه شروع کرد به کتک زدن من و من افتادم روی زمین وهسرم نشست رو سینم و داشت خفم میکرد یه لحظه دیگه هیچی نفهمیدم ودیدم که توی یه تونل تاریک که انتهای اون نور هست به سرعت در حال بالا رفتنم و درعین حال دارم اعمالم رو که در زندگی انجام میدادم با سرعت پایین میدیدم سمت چپم خودم رو دیدم که در حال محبت کردن به مادرم هستم و سمت راستم در حال دعوا کردن با مادرم بودم وقتی این رفتارم رو دیدم به شدت ناراحت شدم ویک باره غم سنگینی روی سینم نشست داشتم دیوونه میشدم و خیلی پشیمون بودم از کارم تو همین حال بودم که احساس ضربه هایی روی صورتم باعث شد دوباره چشمام رو باز کنم همسرم رو دیدم که داره آب میپاشه رو صورتم و میزنه تو صورتم تا بهوش بیام با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99