بسم الله الرحمن الرحیم محضر ولی خدا بودیم فرمود امشب مهمان عزیزی داریم مهمان یکی از اولیا گمنام خدا بود ایشان اهل تهران بود شاغل در شغل پیرایشگری اهل تقوا و‌ رعایت حدود الهی عاشق و‌ شیفته و دل سپرده حضرت حجت علیه السلام ولی خدا فرمود برای ایشان مکاشفه ای حاصل شده و من از ایشان تقاضا کرده ام بهجت قلوب منتظرین برای شما روایت کند این  عارف گمنام کلام خود را با نام خدا و توسل به حضرت حجت علیه السلام آغاز کرد فرمود: سال گذشته مدت یکسال برای تعجیل در امر فرج نذر کردم که هر روز پس خواندن ۱۰ هزار صلوات این  دعای شریف  و عظیم را بخوانم               بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحٔمٰنِ الرَّحیٖمٔ    « اللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِروحِ عَليِّ بْنِ اَبيطالِبِ علیه السلام الَّذي لَمْ يُشْرِكْ بِاللهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ»           (أنْ تُعَجِّلَ لفَرَجَ وَلِیِّکَ القائِمِ علیه السلام) در مسیر هرروزه ی به محل کار که طولانی هم هست پل عابر روگذری بود تا آنجا میرسیدم دلم میشکست هم آنجا روی پل می نشستم و‌گریه میکردم و با امام عصر علیه السلام نجوا میکردم تا رسیدم به یک روز قبل از  مبعث آقا رسول الله صل الله علیه و‌آله و سلم صبح حرکت کردم به طرف محل کار اما انگار امروز با بقیه ی روزها متفاوت بود از اول صلواتها اشک امانم نمی داد و‌مدام در دل با حضرت علیه السلام نجوا میکردم که مولای من پس کی فرج شما خواهد رسید؟ روی پل رسیدم نشستم همه جا خلوت بود دلم خیلی شکسته بود و زار زار گریه کردم و به امام علیه السلام با گلایه عرض کردم آقا جان! در این تهران با جمعیت بالای۱۲ میلیون نفر چه کسی مثل من برای ظهورت دعا میکند؟ چرا به من عنایتی نمیکنید؟!!! و باز گریه کردم به اذن الله ناگهان برایم در روی پل مکاشفه ای روی داد پیر مرد بسیار نورانی و مطهر و‌مبارکی روبرویم مانده بود!!! سلام کرد ابتدا ترسیدم و با ترس جواب دادم ایشان لبخند زیبایی زدند و فرمودند من خضر نبی ( علیه السلام) هستم به دستور مولایمان به دیدار تو آمده ام حضرت علیه السلام از شما خرسند است گریه امانم را بریده بود با مهربانی فرمود: چه میخواهی؟؟؟ عرض کردم هیچ جز اینکه بدانم مولایمان کی ظهور میفرمایند؟ فرمود: با انگشتر در دستت نگاه کن( من انگشتری داشتم با نام مقدس بقیه الله علیه السلام) به دستور جناب خضر علیه السلام به انگشتر نگاه کردم بخدا قسم به صورت دقیق و شفاف ارقام سالی نوشته شده بود جناب نبی خدا علیه السلام فرمود: این  را به کسی نگو مولای من و شما در این سال در کنار شما خواهد بود!!! ایشان به شدت شروع به گریه کردند و‌جلسه ی چند نفره در محضر ولی خدا به شدت منقلب شد این ولی خدا فرمود: سالی که دیدم بخدا بسیار نزدیک است بسیار نزدیک است بسیار نزدیک است. صل الله علیک یا اباصالح المهدی علیه السلام 🌴گوهر معرفت 🌴