هدایت شده از حوزه انقلابی
🔺ترور در فقدان موازنه! دیروز ظرف کمتر از یک ماه و در بحبوبه جنگ غزه سومین فرمانده ایرانی و البته ارشدترین آن‌ها در سوریه به وسیله اسرائیل ترور شد. خط تحلیلی غالب، ترور سردار موسوی را تلاش اسرائیل برای کشاندن ایران به درگیری مستقیم و گسترش جنگ در منطقه می‌داند. اما این تحلیل چندان واقع‌بینانه به نظر نمی‌رسد و روند تحولات جنگ غزه طی 80 روز گذشته عکس آن را نشان می‌دهد. اتفاقا تشدید حملات به سوریه و این ترورها معطوف به نوعی اطمینان خاطر اسرائیل است که منجر به گسترش جنگ نمی‌شود. نه تل آویو و نه آمریکا در این شرایط، گسترش دامنه جنگ را به مصلحت خود نمی‌دانند. اگر تل آویو در صرافت گسترش جنگ در منطقه بود، بهانه و مستمسک آن که هم اکنون هم با لبنان و یمن فراهم است و با افزایش سطح آتش و تغییر قواعد درگیری مدیریت شده با حزب الله این امر به راحتی محقق می‌شود. حال، وقتی اسرائیل تا این اندازه از ورود به جنگ با حزب الله پرهیز می‌کند و یا واکنش به حملات حوثی‌ها در دریای سرخ را به آمریکا موکول کرده و آمریکا نیز از بیم گسترش جنگ در منطقه تاکنون اقدام خاصی نکرده است، سخن گفتن از برنامه اسرائیل برای کشاندن ایران به درگیری مستقیم محلی از اعراب ندارد. در همین لبنان که حزب الله هم اکنون در سطحی مشخص وارد درگیری با اسرائیل شده و شاهد حملات روزانه دو طرف به یکدیگر اما کنترل شده و مدیریت شده هستیم، برخی رهبران شناخته شده حماس روزانه در این جنگ کنفرانس خبری برگزار می‌کنند؛ اما در حالی که اسرائیل بارها تهدید به ترور آن‌ها در داخل و خارج از غزه کرده است؛ چرا تاکنون اقدامی علیه آنها و همچنین رهبران و فرماندهان حزب الله در لبنان انجام نمی‌دهد؟ پاسخ روشن است. به این دلیل که این امر می‌تواند قواعد درگیری کنونی را از کنترل خارج و منجر به جنگی گسترده شود که اسرائیل نمی‌خواهد. کما این که حزب الله هم تمایلی به آن ندارد و گرنه سطح آتش را در واکنش به تحولات غزه به نحوی افزایش می‌داد که تل آویو ناگزیر از ورود به جنگ شود. علت در اینجا در وجود سطحی از موازنه وحشت میان اسرائیل و حزب الله نهفته است، در حالی که هنوز چنین موازنه‌ای میان راس هرم محور یعنی ایران با اسرائیل در جبهه سوریه و به نوعی در سطح خرابکاری‌ها و ترورها در داخل خود ایران نیز شکل نگرفته و همین خود دست تل آویو را باز گذاشته تا در چنین شرایطی که در میدان جنگ زمینی در نوار غزه با دشواری‌های خاصی در جهت تحقق اهداف جنگ از جمله در سطح ترور رهبران و فرماندهان تراز اول حماس یعنی یحیی سنوار، محمد ضیف و مروان عیسی روبرو است؛ در مقابل اما ترور فرمانده ایرانی این فرصت را در اختیار نتانیاهو قرار می‌دهد تا به عنوان دستاوردی دندان گیر و یک پیروزی ترویج ‌دهد. البته تحلیل پیشگفته نسخه پیچی و تجویزی برای واکنشی تند و مستقیم که ممکن است سطح درگیری‌ها را افزایش دهد نیست. کما این که این موازنه و بازدارندگی یک شبه خلق نمی‌شود و رسیدن به این نقطه در سوریه قبلا چه بسا آسان‌تر بود؛ اما به نظر می‌رسد که گذشت زمان تحقق آن را دشوارتر کرده است. موضع روسیه که روشن است و تجربه این چند سال نشان می‌دهد که تمایلی برای متوقف کردن حملات اسرائیل به اهداف ایرانی در سوریه ندارد و چه بسا آن را هم در راستای حذف رقیب ایرانی در این جغرافیا پس از تحقق هدف مشترک به نفع منافع خود هم بپندارد. به نظر می‌رسد دولت سوریه نیز تمایلی به همکاری در این زمینه و تبدیل شدن این کشور به عرصه جنگ میان ایران و اسرائیل ندارد. این را می‌شود در عدم موضع‌گیری خاص دمشق تا این لحظه نسبت به این ترور صورت گرفته در سوریه با وجود گذشت یک روز از آن مشاهده کرد. همچنین تا این لحظه این واقعه بازتاب چندانی در رسانه‌های دولتی سوریه از جمله خبرگزاری سانا نداشته است. در طول این جنگ هم که نه تنها برای حماس بلکه برای کلیت محور سرنوشت ساز است، سوریه غایب بزرگ آن است و جز یکی دو بار موضع‌گیری اعلامی معمولی در سطحی کمتر از حتی عربستان، مصر و اردن تحرکی دیپلماتیک نداشته و عامل بی‌عملی در این سطح را نباید به تنش قبلی دمشق با حماس فروکاست. بر کسی پوشیده نیست که واکنش به چنین حملاتی در عمل معذوریت‌ها و محدودیت‌های خاص خود را دارد، اما آنچه مشکل را بغرنج‌تر و بیشتر بازدارندگی ایران را آسیب‌پذیر کرده و می‌کند، مواجهه اعلامی شعاری و سطحی با پرونده‌های حساس و متعاقب آن زیاده روی در تهدید و وعد و عید از جمله از روز نخست همین جنگ تاکنون است که اساسا "تهدید" را از حیز انتفاع انداخته و همین رویه به بازدارندگی نرم و سخت ایران آسیب زده است. کما این که همین ادبیات به مرور زمان انتظاراتی ایجاد کرده که بی‌پاسخ ماندن آن‌ها حتی برای قشر هوادار محور چه در داخل چه در منطقه پرسش‌برانگیز شده است. 🌹 حوزه انقلابی ╭┅───────────┅╮ 🕌 @howzehenghelabi ╰┅───────────┅╯